butler

/ˈbətlər//ˈbʌtlə/

معنی: ناظر، ساقی، ابدارباشی، پیشخدمت سفره
معانی دیگر: آبدارباشی، (در منزل پولداران) سرپیشخدمت (متصدی شراب خانه و چیدن میز و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a man employed in a household as head servant.
مشابه: domestic

- The butler immediately announced the visitors.
[ترجمه گوگل] ساقی بلافاصله بازدیدکنندگان را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان] پیشخدمت بلافاصله اعلام کرد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The staff were given strict orders by the butler not to discuss the matter.
[ترجمه گوگل] ساقی دستورات اکیدی به کارکنان داده شد که در این مورد بحث نکنند
[ترجمه ترگمان] به پیشخدمت دستور اکید داده شد که راجع به موضوع بحث نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The butler would not admit him into the house.
[ترجمه گوگل]ساقی او را وارد خانه نمی کرد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت او را به خانه دعوت نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Butler established ascendancy over his critics.
[ترجمه گوگل]باتلر بر منتقدان خود برتری یافت
[ترجمه ترگمان]باتلر تسلط خود را بر منتقدان خود برقرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The butler was an accomplice in the robbery.
[ترجمه گوگل]ساقی شریک سرقت بود
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت تو سرقت شریک بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The butler gave a little cough to announce his presence.
[ترجمه گوگل]ساقی برای اعلام حضورش سرفه های کوچکی انجام داد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت قدری سرفه کرد تا حضورش را اعلام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Butler is famous for his ferocious temper.
[ترجمه گوگل]باتلر به خاطر خلق و خوی وحشیانه اش مشهور است
[ترجمه ترگمان]باتلر به خاطر خلق و خوی his معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He auditioned for the role of the butler.
[ترجمه گوگل]او برای نقش ساقی تست داد
[ترجمه ترگمان]او برای نقش پیشخدمت امتحان و امتحان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I am sure you remember Mrs Butler who gave us such an interesting talk last year.
[ترجمه گوگل]مطمئنم خانم باتلر را به یاد دارید که سال گذشته چنین سخنرانی جالبی برای ما داشت
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که شما خانم باتلر را به خاطر می آورید که سال پیش به ما چنین حرف جالبی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The butler always laid the table.
[ترجمه گوگل]ساقی همیشه سفره می چید
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت همیشه میز را دراز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He hadn't always been a butler.
[ترجمه گوگل]او همیشه ساقی نبوده است
[ترجمه ترگمان]همیشه پیشخدمت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Butler and Stone concur that the war threw people's lives into a moral relief.
[ترجمه گوگل]باتلر و استون موافق هستند که جنگ زندگی مردم را در آرامش اخلاقی قرار داد
[ترجمه ترگمان]باتلر و استون پذیرفتند که جنگ زندگی مردم را به یک آسودگی اخلاقی تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The butler was polishing the brandy glasses.
[ترجمه گوگل]ساقی لیوان های براندی را جلا می داد
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت عینکش را برق انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Secretary Deborah Butler, 3 planned to fire as she watched his motorcade in Denver, Colorado.
[ترجمه گوگل]دبورا باتلر، وزیر 3 ساله، قصد داشت هنگام تماشای کاروان خودروی وی در دنور، کلرادو، اخراج کند
[ترجمه ترگمان]دبورا باتلر، وزیر امور خارجه آمریکا، در روز ۳ ماه مه برای تماشای کاروان موتوری خود در دنور کلرادو، برنامه ریزی کرد که آتش بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The man then soiled his bed. and Butler cleaned and changed him again.
[ترجمه گوگل]مرد سپس تخت خود را کثیف کرد و باتلر دوباره او را تمیز و عوض کرد
[ترجمه ترگمان]مرد در آن موقع تختش را خیس کرد و باتلر را تمیز کرد و دوباره عوض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناظر (اسم)
proctor, supervisor, superintendent, warden, bailiff, steward, chamberlain, majordomo, bystander, overseer, viewer, spectator, surveillant, butler, onlooker, looker on, controller, intendant, manciple

ساقی (اسم)
musician, tapster, butler, cupbearer, drawer

ابدارباشی (اسم)
butler

پیشخدمت سفره (اسم)
butler

انگلیسی به انگلیسی

• family name; nicholas murray butler (1862-1947), u.s. educator, president of columbia college (1902-1912) and columbia university (1912-1945), joint winner of the nobel peace prize in 1931
male head servant
a butler is the most important male servant in a house.

پیشنهاد کاربران

بپرس