butchery

/ˈbʊt͡ʃəri//ˈbʊt͡ʃəri/

معنی: کشتارگاه، دکان قصابی، سلاخی، ادمکشی
معانی دیگر: (انگلیس) کشتارگاه، سلاخ خانه (slaughterhouse هم می گویند)، قصابی، ذبح، گوشت فروشی، زجرکشی، کشتار همگانی یا بی رحمانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: butcheries
(1) تعریف: brutal and senseless killing; slaughter.
مشابه: carnage, massacre

(2) تعریف: an act of bungling or botching.

- Critics called his job performance as governor a butchery.
[ترجمه گوگل] منتقدان عملکرد شغلی او به عنوان فرماندار را قصابی نامیدند
[ترجمه ترگمان] منتقدان عملکرد شغلی او را به عنوان \"سلاخی\" خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a butcher's trade.

جمله های نمونه

1. It was not fighting, it was butchery.
[ترجمه گوگل]دعوا نبود، قصابی بود
[ترجمه ترگمان]جنگ نبود، سلاخی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One can easily imagine how this apparent butchery of corpses might be misinterpreted by a stranger unaccustomed to such a practice.
[ترجمه گوگل]به راحتی می توان تصور کرد که چگونه ممکن است این قصابی ظاهری اجساد توسط غریبه ای که به چنین عملی عادت ندارد، سوء تعبیر شود
[ترجمه ترگمان]انسان به راحتی می تواند تصور کند که این قصابی آشکار از اجساد را ممکن است توسط یک غریبه که به چنین کاری عادت دارد، تفسیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Butchery: Will now always grant 20 runic power, regardless of the creature type killed.
[ترجمه گوگل]قصابی: اکنون بدون توجه به نوع موجودی که کشته شده است، همیشه 20 قدرت رونیک به شما می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر همیشه ۲۰ تا قدرت جادویی انجام میده، صرف نظر از اون نوع موجودی که به قتل رسیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Skilled butchery is a mixture of big, bold movements and detailed, precise knife - work.
[ترجمه گوگل]قصابی ماهر ترکیبی از حرکات بزرگ و جسورانه و کار دقیق و دقیق است
[ترجمه ترگمان]قصابی ماهر ترکیبی از حرکات بزرگ، جسورانه و چاقوی دقیق و دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In her view, war is simply a legalised form of butchery.
[ترجمه گوگل]از نظر او، جنگ صرفاً شکل قانونی قصابی است
[ترجمه ترگمان]در نظر او، جنگ تنها یک نوع قانونی از قصابی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When are they going to put an end to this butchery?
[ترجمه گوگل]کی قرار است به این قصابی پایان دهند؟
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا قراره این سلاخی رو تموم کنن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rebellions have never succeeded in Ireland; always they have ended in butchery and defeat.
[ترجمه گوگل]شورش ها هرگز در ایرلند موفق نبوده اند آنها همیشه به قصابی و شکست ختم شده اند
[ترجمه ترگمان]Rebellions هرگز در ایرلند موفق نبوده اند؛ همیشه در قصابی و شکست به پایان رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had a slight grievance against the landowner, we understand, but hardly enough to account for this butchery.
[ترجمه گوگل]ما متوجه شدیم که او گلایه مختصری از صاحب زمین داشت، اما به سختی می‌توان این قصابی را توضیح داد
[ترجمه ترگمان]به نظر ما، او یک شکایت مختصری نسبت به این مالک داشت، اما به اندازه کافی برای سلاخی کردن این سلاخی کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They feared that their troops might acquire a taste for such butchery and become no better than those they fought against.
[ترجمه گوگل]آنها می ترسیدند که سربازانشان ذوق چنین قصابی را پیدا کنند و بهتر از کسانی نباشند که با آنها می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها می ترسیدند که نیروهای آن ها ممکن است طعم چنین قصابی را به دست آورند و بهتر از آن هایی نباشند که علیه آن ها مبارزه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A horrible series of futile uprisings against impossible odds and always ending in butchery and defeat for the rebels.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای وحشتناک از قیام های بیهوده در برابر شانس های غیرممکن و همیشه به قصابی و شکست برای شورشیان ختم می شود
[ترجمه ترگمان]یک سری شورش احمقانه علیه احتمالات غیر ممکن و همیشه به قصابی و شکست برای شورشیان ختم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rather than compromise on welfare payments, they were prepared to resign and leave social butchery to the Tories.
[ترجمه گوگل]آنها به جای مصالحه بر سر پرداخت های رفاهی، آماده بودند که استعفا دهند و قصابی اجتماعی را به محافظه کاران بسپارند
[ترجمه ترگمان]آن ها بجای سازش در مورد پرداخت های رفاهی آماده استعفا و ترک قصابی اجتماعی به توری ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I have felt the same shock and outrage since I lived in the Lakeside area and watched the butchery of those trees.
[ترجمه گوگل]از زمانی که در منطقه لیک ساید زندگی می کردم و قصابی آن درختان را تماشا می کردم، همین شوک و خشم را احساس کردم
[ترجمه ترگمان]از زمانی که در منطقه لیک ساید به سر بردم، همان شوک و خشم را حس کردم و به سلاخی کردن آن درختان نگاه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alkhan - Yurt, meanwhile, became infamous for the butchery and rape committed there by the Russians soon afterwards.
[ترجمه گوگل]در همین حال، یورت به دلیل قصابی و تجاوز به عنف که توسط روس ها در آنجا انجام شده بود، بدنام شد
[ترجمه ترگمان]در همین حال، Alkhan - Yurt به خاطر قتل و تجاوز به آنجا توسط روس ها به زودی بدنام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And every president and prime minister who repeated this mendacity as an excuse to avoid a ceasefire has the blood of last night's butchery on their hands.
[ترجمه گوگل]و هر رئیس جمهور و نخست وزیری که این دروغگویی را بهانه ای برای اجتناب از آتش بس تکرار کرد، خون قصاب دیشب بر دستانشان است
[ترجمه ترگمان]و هر رئیس جمهور و نخست وزیر که این mendacity را به عنوان بهانه ای برای جلوگیری از آتش بس تکرار کردند، خون قصابی شب گذشته را بر روی دستان خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتارگاه (اسم)
abattoir, slaughterhouse, shambles, butchery, shamble

دکان قصابی (اسم)
butchery

سلاخی (اسم)
butchery, slaughter, flaying

ادمکشی (اسم)
butchery, murder, thuggery, thuggee, homicide, foul play, manslaughter

انگلیسی به انگلیسی

• slaughter, killing, carnage; place where a butcher works
you can refer to the cruel killing of a lot of people as butchery.

پیشنهاد کاربران

بپرس