🔸 معادل فارسی:
اما هیچ اضافه ای نیست / اما چیزی برای بخشیدن باقی نمونده / اما همه ش لازمه
در زبان محاوره ای:
ولی هیچی اضافه نداریم، ولی دیگه چیزی نمونده، ولی تهشه، ولی به زور خودمونو جمع کردیم
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( موقعیتی – محدودیت ) :**
بیان این که منابع، زمان، یا انرژی کاملاً مصرف شده و چیزی برای بخشیدن یا اضافه داشتن باقی نمانده
مثال:
> We have just enough supplies—but none to spare.
> فقط به اندازه ی نیازمون آذوقه داریم—هیچی اضافه نیست.
2. ** ( احساسی – دراماتیک ) :**
برای تأکید بر فشار، اضطرار، یا وضعیت بحرانی که در آن حتی یک واحد اضافی وجود ندارد
مثال:
> She gave all her strength—but none to spare.
> تمام توانشو داد—دیگه چیزی براش نمونده بود.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
در متون داستانی یا شاعرانه، برای ایجاد حس فشردگی، محدودیت، یا فداکاری کامل
مثال:
> He offered his last coin—but none to spare.
> آخرین سکه شو داد—دیگه هیچی براش نمونده بود.
- - -
🔸 مترادف ها:
barely enough – no extra – stretched thin – all used up – nothing left – just sufficient
اما هیچ اضافه ای نیست / اما چیزی برای بخشیدن باقی نمونده / اما همه ش لازمه
در زبان محاوره ای:
ولی هیچی اضافه نداریم، ولی دیگه چیزی نمونده، ولی تهشه، ولی به زور خودمونو جمع کردیم
... [مشاهده متن کامل]
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( موقعیتی – محدودیت ) :**
بیان این که منابع، زمان، یا انرژی کاملاً مصرف شده و چیزی برای بخشیدن یا اضافه داشتن باقی نمانده
مثال:
> فقط به اندازه ی نیازمون آذوقه داریم—هیچی اضافه نیست.
2. ** ( احساسی – دراماتیک ) :**
برای تأکید بر فشار، اضطرار، یا وضعیت بحرانی که در آن حتی یک واحد اضافی وجود ندارد
مثال:
> تمام توانشو داد—دیگه چیزی براش نمونده بود.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :**
در متون داستانی یا شاعرانه، برای ایجاد حس فشردگی، محدودیت، یا فداکاری کامل
مثال:
> آخرین سکه شو داد—دیگه هیچی براش نمونده بود.
- - -
🔸 مترادف ها:
اما هیچ کدام را نمی توان نادیده گرفت. . .