- They would have left today but for a leak in the gas tank.
[ترجمه من] اگر بخاطر نشت در مخزن گاز نبود، آنها امروز ترک کرده بودند. ( آنها بخاطر نشت در مخزن گاز، امروز ترک نکردند )
|
[ترجمه گوگل] آنها امروز می رفتند اما برای نشتی در باک بنزین [ترجمه ترگمان] آن ها امروز برای نشت در مخزن گاز باقی خواهند ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. There but for the grace of God, go I.
[ترجمه فرزانه] اگر فضل خدا نبود من میرفتم
|
[ترجمه گوگل]آنجا اما برای لطف خدا، من می روم [ترجمه ترگمان]اما به خاطر خدا هم که شده، من هم می روم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You may only be a person in this world,but for someone,you're the world.
[ترجمه گوگل]شما ممکن است فقط یک نفر در این دنیا باشید، اما برای کسی، شما یک دنیا هستید [ترجمه ترگمان]شاید تو تنها کسی در این دنیا باشی، اما برای کسی، تو دنیا هستی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I love you not for who you are, but for who I am before you.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم نه به خاطر کسی که هستی، بلکه برای کسی که قبل از تو هستم [ترجمه ترگمان]من تو را دوست دارم، نه به خاطر کسی که هستی، بلکه به خاطر کسی که پیش از تو هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I love you not for who you are, but for who I am in your heart.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم نه به خاطر کسی که هستی، بلکه برای کسی که در قلبت هستم [ترجمه ترگمان]من تو را دوست دارم، نه به خاطر کسی که هستی، بلکه به خاطر کسی که در قلب تو هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This vase would be perfect but for a few small flaws in its base.
[ترجمه گوگل]این گلدان عالی است اما برای چند نقص کوچک در پایه آن [ترجمه ترگمان]این گلدان بی عیب و نقص اما برای چند نقص کوچک در پایه آن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Love isn't just for the smart of talented, but for all the animals God created.
[ترجمه گوگل]عشق فقط برای باهوشان با استعداد نیست، بلکه برای همه حیواناتی که خدا آفریده است [ترجمه ترگمان]عشق فقط برای استعداد استعداد، بلکه برای تمام حیواناتی که خداوند خلق کرده است، نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I love you not for who you are, but for who i am before you.
[ترجمه گوگل]دوستت دارم نه به خاطر کسی که هستی، بلکه برای کسی که قبل از تو هستم [ترجمه ترگمان]من تو را دوست دارم، نه به خاطر کسی که هستی، بلکه برای کسی که پیش از تو هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Sooner or later,the time comes when we all must become responsible adults,and learn to give up what we want,so we can choose to do what is right. Of course,a life time of responsibility isn'e always easy,and as the years go on,it's a burden that can become too heavy for some to bear. But still we try to do what is best,what is good. Not only for ourselves,but for those we love. Yes,sooner or later we must all become responsible adults. No one knows this better than the young.
[ترجمه گوگل]دیر یا زود، زمانی فرا می رسد که همه ما باید به بزرگسالانی مسئولیت پذیر تبدیل شویم و یاد بگیریم از آنچه می خواهیم دست برداریم، تا بتوانیم آنچه را که درست است انتخاب کنیم البته، یک عمر مسئولیت همیشه آسان نیست، و با گذشت سالها، باری است که تحمل آن برای برخی بسیار سنگین است اما همچنان ما سعی می کنیم بهترین را انجام دهیم، آنچه که خوب است نه تنها برای خودمان، بلکه برای کسانی که دوستشان داریم بله، دیر یا زود همه ما باید بزرگسالانی مسئولیت پذیر شویم هیچ کس این را بهتر از جوان نمی داند [ترجمه ترگمان]دیر یا زود، زمان فرا می رسد که همه ما باید بزرگسالان مسئول شویم و یاد بگیریم که آنچه می خواهیم را رها کنیم، بنابراین ما می توانیم انتخاب کنیم که چه چیزی درست است البته، زمان زندگی مسئولیت همیشه آسان نیست، و همانطور که سال ها ادامه دارد، این بار سنگینی است که می تواند برای برخی از آن ها سنگین باشد اما با این حال سعی می کنیم آنچه را که بهتر است انجام دهیم، خوب است نه تنها برای خودمان، بلکه برای آن هایی که دوستشان داریم بله، دیر یا زود همه ما باید به افراد بالغ تبدیل شویم هیچ کس این را بهتر از جوانان نمی داند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. People love others not for who they are,but for how they make them feel.
[ترجمه گوگل]مردم دیگران را نه به خاطر آنچه هستند، بلکه برای احساسی که در آنها ایجاد می کنند دوست دارند [ترجمه ترگمان]مردم دیگران را دوست دارند نه به خاطر اینکه چه کسی هستند، بلکه به خاطر این که چگونه آن ها را احساس می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These products are not for national consumption, but for export.
[ترجمه گوگل]این محصولات برای مصرف ملی نیستند، بلکه برای صادرات هستند [ترجمه ترگمان]این محصولات برای مصرف ملی نیستند، بلکه برای صادرات هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. But for these interruptions, the meeting would have finished earlier.
[ترجمه گوگل]اما برای این وقفه ها، جلسه زودتر تمام می شد [ترجمه ترگمان]اما برای این وقفه ها، جلسه زودتر تمام می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But for the rain we would have had a nice holiday.
[ترجمه گوگل]اما برای باران تعطیلات خوبی داشتیم [ترجمه ترگمان]اما به خاطر باران، تعطیلات خوبی داشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I might never have got to university but for you.
[ترجمه گوگل]شاید به خاطر تو هرگز به دانشگاه نرسیدم [ترجمه ترگمان] ممکنه هیچوقت دانشگاه نرفتم، ولی برای تو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I was sure she knew the answer but for some reason she hung back.
[ترجمه گوگل]مطمئن بودم که او جواب را میدانست، اما به دلایلی او را ترک کرد [ترجمه ترگمان]مطمئن بودم که او جواب را می داند، اما به دلایلی او را عقب کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• were it not for
پیشنهاد کاربران
But for=without بدونِ. . . . ، اگر. . . . نبود Example: But for your help, I should have failed. اگر کمک شما نبود، مردود شده بودم.
به جز ، به استثنای، به غیر
= except for
۱ ) اگه به خاطر . . . نبود. . . . . . . . ۲ ) در ساختار . . . . not for. . . but for. . . به معنی نه به خاطر. . . بلکه به خاطر این بود که . . . .
اگر نبود, اگر نمیشد
اما برای, فقط برای
Scaramucci said "it's important for people to understand that he is the 'but - for' causation in that tragedy. " YahooFinance@