Persian: "ترکیدم!" ( Literal: "I'm about to burst!" )
"دیگه یه لقمه هم نمیتونم بخورم، ترکیدم!"
... [مشاهده متن کامل]
- - -
Persian: "دلم ادرار داره!" ( Polite ) / "دارم میترکم!" ( Casual, lit. "I'm bursting!" )
"زود باش، دارم میترکم!"
- - -
Persian: "دارم از خنده میترکم!" ( Lit. "I'm bursting from laughter!" )
"اون میم خیلی خندهدار بود، دارم از خنده میترکم!"
- - -
Persian: "دارم خرد میشم!" ( Lit. "I'm getting crushed!" )
"سه تا کار همزمان - دارم خرد میشم!"
- - -
Persian: "دارم حملهور میشم!" ( Aggressive ) / "ببخشید مزاحم میشم" ( Polite )
"دارم میام تو تا تولدت رو تبریک بگم!"
- - -
- "داش دارم میپوسم!" ( Dāsh dāram mi - pusam! ) = "Bro, I'm rotting!" [for urgency]
- "دارم قالب میکنم!" ( Dāram ghālab mikonam! ) = "I'm molding!" [for laughter]
"ترکیدن" ( to burst ) or "خرد شدن" ( to be crushed )
از خنده روده بر شدن
برای شکستن چیزی
[v] به طور ناگهانی وارد مکانی و جستجو در آن یا دستگیری کسی
[v] برای تنبیه کردن درجه نظامی کسی
[ن] مدل سنگی یا فلزی سر و شانه و سینه شخص
[n] ( به ویژه هنگام صحبت در مورد لباس یا اندازه گیری استفاده می شود ) اندازه گیری دور سینه ها و پشت.
... [مشاهده متن کامل]
[n] یک بازدید غیرمنتظره توسط پلیس به منظور دستگیری افرادی به دلیل انجام کارهای غیرقانونی
[n] چیزی که خوب نیست
[adj] شکسته
[adj] به دلیل کمبود پول شکست خورد
[v] به طور ناگهانی وارد مکانی و جستجو در آن یا دستگیری کسی
[v] برای تنبیه کردن درجه نظامی کسی
[ن] مدل سنگی یا فلزی سر و شانه و سینه شخص
[n] ( به ویژه هنگام صحبت در مورد لباس یا اندازه گیری استفاده می شود ) اندازه گیری دور سینه ها و پشت.
... [مشاهده متن کامل]
[n] یک بازدید غیرمنتظره توسط پلیس به منظور دستگیری افرادی به دلیل انجام کارهای غیرقانونی
[n] چیزی که خوب نیست
[adj] شکسته
[adj] به دلیل کمبود پول شکست خورد
خیلی خوب
انزال کننده یا دیوانه کننده
نیاز فوری به دستشویی رفتن داشتن
شلیک گلوله
دست انداختن و مسخره کردن به صورت زننده
رفتن پشت ساختمتن برای سیگار کشیدن
مواد مصرف کردن
انزال کننده یا دیوانه کننده
نیاز فوری به دستشویی رفتن داشتن
شلیک گلوله
دست انداختن و مسخره کردن به صورت زننده
رفتن پشت ساختمتن برای سیگار کشیدن
مواد مصرف کردن