🔹 جون کندن / خرکاری کردن / بی وقفه تلاش کردن / عرق ریختن برای انجام کاری
🔹 مثال ها:
She busted her hump to get the house cleaned before guests arrived. کلی جون کند تا قبل از رسیدن مهمونا خونه رو تمیز کنه.
... [مشاهده متن کامل]
We busted our humps to meet the deadline. برای رسیدن به موعد تحویل، حسابی خرکاری کردیم.
He’s always busting his hump at the construction site. همیشه توی محل ساخت وساز داره جون می کنه.
🔹 مترادف ها: slave away – work your tail off – grind – slog – bust your butt
🔹 مثال ها:
She busted her hump to get the house cleaned before guests arrived. کلی جون کند تا قبل از رسیدن مهمونا خونه رو تمیز کنه.
... [مشاهده متن کامل]
We busted our humps to meet the deadline. برای رسیدن به موعد تحویل، حسابی خرکاری کردیم.
He’s always busting his hump at the construction site. همیشه توی محل ساخت وساز داره جون می کنه.
🔹 مترادف ها: slave away – work your tail off – grind – slog – bust your butt