1. Bust a move → ( حرکت رقصیدن )
2. Bust someone’s chops → ( کسی را اذیت کردن/مسخره کردن )
3. Bust a gut → ( از خنده ترکیدن )
4. Bust a cap → ( شلیک کردن )
5. Bust out laughing → ( ناگهان بلند خندیدن )
... [مشاهده متن کامل]
6. Bust a deal → ( قرارداد را به هم زدن )
7. Bust the budget → ( بودجه را تمام کردن )
8. Bust your ass → ( سخت کار کردن )
9. Bust a myth → ( افسانه را رد کردن )
10. Bust open → ( با شدت باز کردن )
- - -
1. Myth buster → ( افسانه زدا )
2. Ghost buster → ( شکارچی روح )
3. Crime buster → ( مبارزه کننده با جرم )
4. Bronco buster → ( اسب سوار وحشی )
5. Blockbuster → ( فیلم پرفروش/بمب سینمایی )
6. Buster ( slang for a guy ) → ( پسر/آدم ) Often rude
7. Dust buster → ( جارو برقی کوچک )
8. Buster sword → ( شمشیر بزرگ ) From games like Final Fantasy
- - -
- "Go bust" → ( ورشکست شدن )
- "Bust a nut" ( vulgar slang ) → ( انزال شدن )
- "Bust heads" → ( کسی را کتک زدن )
- "Bust your balls" → ( سخت گیر بودن روی کسی )
- - -
🔹 جون کندن / خرکاری کردن / بی وقفه تلاش کردن / عرق ریختن برای انجام کاری
🔹 مثال ها:
She busted her hump to get the house cleaned before guests arrived. کلی جون کند تا قبل از رسیدن مهمونا خونه رو تمیز کنه.
... [مشاهده متن کامل]
We busted our humps to meet the deadline. برای رسیدن به موعد تحویل، حسابی خرکاری کردیم.
He’s always busting his hump at the construction site. همیشه توی محل ساخت وساز داره جون می کنه.
🔹 مترادف ها: slave away – work your tail off – grind – slog – bust your butt
🔹 مثال ها:
She busted her hump to get the house cleaned before guests arrived. کلی جون کند تا قبل از رسیدن مهمونا خونه رو تمیز کنه.
... [مشاهده متن کامل]
We busted our humps to meet the deadline. برای رسیدن به موعد تحویل، حسابی خرکاری کردیم.
He’s always busting his hump at the construction site. همیشه توی محل ساخت وساز داره جون می کنه.
🔹 مترادف ها: slave away – work your tail off – grind – slog – bust your butt