bust out


(خودمانی) فرار کردن

پیشنهاد کاربران

### 🟩 معانی اصلی "bust out":
1. فرار کردن ( از زندان یا جایی دیگر )
- *He busted out of prison last night. *
دیشب از زندان فرار کرد.
2. ناگهان شروع کردن کاری ( مثلاً آواز، خنده، رقص )
...
[مشاهده متن کامل]

- *She busted out laughing. *
یکدفعه زد زیر خنده.
- *He busted out dancing in the middle of the street. *
وسط خیابون یکدفعه شروع کرد به رقصیدن.
3. با قدرت یا غافلگیری چیزی را بیرون آوردن یا نشان دادن
- *He busted out his guitar and started playing. *
گیتارش را درآورد و شروع به نواختن کرد.
4. در بازی ها ( مثل پوکر ) باختن همه پول و حذف شدن
- *I busted out of the tournament early. *
زود از مسابقه حذف شدم ( همه پولمو باختم ) .
- - -
### 🟨 عبارات رایج با "bust out":
- bust out of jail – از زندان فرار کردن
- bust out laughing – ناگهان خندیدن
- bust out crying – ناگهان گریه کردن
- bust out the moves – شروع به رقصیدن کردن
- bust out a song – ناگهان شروع به خواندن کردن
- bust out the good stuff – چیز خاصی را بیرون آوردن ( مثلاً نوشیدنی یا لباس خاص )
- - -
### 🟦 جملات بیشتر با ترجمه:
1. *When he heard the joke, he busted out laughing. *
وقتی جوک رو شنید، ناگهان زد زیر خنده.
2. *She busted out her new dress for the party. *
لباس جدیدش رو برای مهمونی پوشید.
3. *They busted out of the room when they saw the smoke. *
وقتی دود رو دیدن، با سرعت از اتاق بیرون زدن.
4. *He busted out crying during the movie. *
وسط فیلم زد زیر گریه.
5. *We busted out the good wine for the anniversary. *
برای سالگردمون، نوشیدنی خوبمون رو آوردیم.
- - -
### 🟣 مکالمه ها با ترجمه:
مکالمه 1:
- A: Did you hear what happened at the party?
- B: No, what?
- A: John busted out his dance moves and everyone went crazy!
- B: No way! I wish I had seen that.
ترجمه:
– شنیدی تو مهمونی چی شد؟
– نه، چی؟
– جان یکدفعه شروع کرد به رقصیدن و همه دیوونه شدن!
– جدی؟ ای کاش دیده بودم!
- - -
مکالمه 2:
- A: Why are you crying?
- B: I don’t know… I just busted out crying when I saw that scene.
- A: It was emotional, I get it.
ترجمه:
– چرا گریه می کنی؟
– نمی دونم… همین طور ناگهان زدم زیر گریه وقتی اون صحنه رو دیدم.
– احساسی بود، درکت می کنم.
عبارت "bust out" در خیلی از موقعیت ها می تونه معنی "شکستن" بده — مخصوصاً وقتی با چیزی مثل windows یا door همراه می شه.
- - -
### ✅ نکته مهم:
عبارت "bust out" وقتی با اشیایی مثل پنجره ( window ) ، در ( door ) ، یا دیوار ( wall ) میاد، معنی شکستن یا شکافتن و بیرون زدن می ده.
مثل:
- *He busted out the window to escape. *
پنجره رو شکست تا فرار کنه.
- *The firefighters busted out the door to save the child. *
آتش نشان ها در رو شکستند تا بچه رو نجات بدن.
- - -
گاهی هم معنی ناگهانی بیرون اومدن یا بیرون زدن با قدرت می ده، که اون هم به نوعی با "شکستن مرز" یا "زور زدن و بیرون اومدن" ارتباط داره.
chatgpt

This slang term means to escape or break free from jail or prison.
اصطلاح عامیانه
فرار کردن یا رهایی از بازداشتگاه یا زندان.
مثال؛
The prisoner managed to bust out by overpowering the guards.
...
[مشاهده متن کامل]

In a movie about a prison escape, a character might say, “We need to come up with a plan to bust out of this place. ”
A person discussing famous prison escapes might mention, “Alcatraz is known for its attempts to bust out. ”

نجام یک کار فوق العاده در مورد چیزی
مطرح کردن - گفتن - پرسیدن
. he busted out that incredible question
کاری/ دعوایی/چیزی . . راه انداختن:
to begin ( doing something ) suddenly - 1
the opposing players busted out with loud - mouth
trash talk
بازیکنان تیم حریف کرکری راه انداختن
1 : to begin ( doing something ) suddenly She just busted out laughing. 2 bust out ( something ) or bust ( something ) out : to take ( something ) from the place where it is stored so that it can be used : to break out He busted out the champagne. 3 : to escape from a prison, jail, etc.
شروع کردن
مترادف. run away

بپرس