bust one's butt

انگلیسی به انگلیسی

• work extremely hard; try very hard

پیشنهاد کاربران

Work extremely hard : سخت کار کردن
Synonym : bust one's ass
۱ - خودت رو بکشی برای انجام کاری
She busted her butt to be qualified for the job
۲ - Also: bust someone's balls
Break someone's balls
اذیت کردن
کفری کردن
با سرزنش و نق زدن کسی رو وادار به کاری کردن
To tease
To piss someone out
To irritate by nagging
کیون خود را جر دادن
سخت کار کردن در زمینه ای ، تلاش زیاد کردن در زمینه ای

بپرس