جمع کن میز ( کمک گارسون )
میزها رو بعد از رفتن مشتری تمیز و مرتب می کنه، لیوان ها و کارد و چنگال رو می آره.
مثال: The busser cleared the table quickly between customers.
جمع کن میز بین دو مشتری سریع میز رو تمیز کرد.
میزها رو بعد از رفتن مشتری تمیز و مرتب می کنه، لیوان ها و کارد و چنگال رو می آره.
مثال: The busser cleared the table quickly between customers.
جمع کن میز بین دو مشتری سریع میز رو تمیز کرد.
به کارمندی در صنعت رستوران داری گفته می شود که وظیفه اصلی او کمک به گارسون ها از طریق جمع آوری ظروف کثیف، تمیز کردن میزها، و آماده سازی میز برای مهمان بعدی است. Busser ها نقش مهمی در حفظ جریان خدمات در رستوران دارند.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: table clearer, runner, dining assistant, support staff
مثال؛
The busser quickly cleaned the table and prepared it for the next guests.
As a busser, he learned the importance of teamwork in the restaurant industry.
The manager praised the busser for keeping the dining area spotless during the busy evening.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: table clearer, runner, dining assistant, support staff
مثال؛
از کلمه busboy می آید که به مرور زمان جنسیت زدایی شده
پادو رستوران ( کسی که آب سر میز می آورد و ظرف ها را به آشپزخانه می برد )
پیشخدمت، میزدار، میزگردان
مسئول میز ( Busser )
وظیفه ریختن آب در لیوان مشتریان، جمع آوری ظروف کثیف، آوردن نان و کره برای مشتریان و آماده سازی میز برای مشتریان جدید را دارند.
وظیفه ریختن آب در لیوان مشتریان، جمع آوری ظروف کثیف، آوردن نان و کره برای مشتریان و آماده سازی میز برای مشتریان جدید را دارند.
کمک گارسون
خوش آمد گو ( در هتل، رستوران و . . . . ) ، کسی که در هتل و رستوران به پیشواز مهمان ها و مشتریان رفته و با روبوسی و خوش آمد گویی به داخل راهنمایی می کند. ( مورد استفاده در آمریکا )