busman

/ˈbʌsmən//ˈbʌsmən/

راننده اتوبوس، متصدی اتوبوس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: busmen
• : تعریف: a person who operates a bus; bus driver.

جمله های نمونه

1. Busmen have decided to go on strike next week.
[ترجمه گوگل]اتوبوسرانی تصمیم گرفته اند هفته آینده اعتصاب کنند
[ترجمه ترگمان]Busmen تصمیم گرفته اند که هفته آینده اعتصاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The busmen have stated that the strike will continue until general agreement is reached about pay and working conditions.
[ترجمه گوگل]اتوبوسرانان اعلام کرده اند که اعتصاب تا زمان توافق عمومی در مورد حقوق و شرایط کار ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]The اظهار داشته اند که این اعتصاب تا زمانی که توافق عمومی در مورد حقوق و شرایط کاری حاصل شود، ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He doesn't like his job as a busman.
[ترجمه گوگل]او شغل خود را به عنوان اتوبوسرانی دوست ندارد
[ترجمه ترگمان]شغلش را به عنوان یک busman دوست ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My father spent a busman 's holiday painting his own house.
[ترجمه گوگل]پدرم تعطیلات یک اتوبوس را صرف نقاشی خانه خودش کرد
[ترجمه ترگمان]پدرم یک تعطیلی رسمی را در خانه خودش صرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The busman have stated that the strike will continue until general agreement is reached about pay any working conditions.
[ترجمه گوگل]این اتوبوس اعلام کرده است که اعتصاب تا زمانی که توافق عمومی در مورد پرداخت هر گونه شرایط کاری حاصل شود ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]The اظهار داشته اند که این اعتصاب تا زمانی که توافق عمومی در مورد پرداخت هر گونه شرایط کاری حاصل شود، ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The busman have stated that the strike will continue until general agreement is reached about pay and working conditions .
[ترجمه گوگل]این اتوبوسران گفته است که اعتصاب تا زمان توافق عمومی در مورد حقوق و شرایط کار ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]The اظهار داشته اند که این اعتصاب تا زمانی که توافق عمومی در مورد حقوق و شرایط کاری حاصل شود، ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The busman stopped the bus.
[ترجمه گوگل]اتوبوسران اتوبوس را متوقف کرد
[ترجمه ترگمان]The اتوبوس را متوقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I went and had a look round Kew Gardens with the botanist Joyce Singleton; it was a bit of a busman 's holiday for her.
[ترجمه گوگل]من رفتم و با گیاه شناس جویس سینگلتون به باغ های کیو نگاه کردم برای او کمی تعطیلات اتوبوسی بود
[ترجمه ترگمان]من رفتم و یک نگاهی به باغ های Kew و the جویس singleton انداختم؛ کمی تعطیلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As they came out of the main entrance of the depot he heard it called anew by a busman.
[ترجمه گوگل]هنگامی که از ورودی اصلی انبار بیرون آمدند، شنید که توسط اتوبوسی دوباره آن را صدا زد
[ترجمه ترگمان]وقتی از ورودی اصلی انبار بیرون آمدند، صدای آن را از نو شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This kind of circumstance not merely gentleman of the Song Dynasty of be confined to, the major person in the taxi of other and busman has these diseases.
[ترجمه گوگل]این جور شرایط نه فقط جنتلمن سلسله سونگ محدود می شود، فرد اصلی در تاکسی دیگران و باسمن این بیماری ها را دارد
[ترجمه ترگمان]این نوع شرایط نه تنها متعلق به سلسله سانگ است که به آن محدود می شود، فرد اصلی در تاکسی دیگر و busman این بیماری ها را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bus driver

پیشنهاد کاربران

بپرس