1. She handed me a business card with her name neatly embossed on it.
[ترجمه گوگل]او یک کارت ویزیت به من داد که نامش به زیبایی روی آن نقش بسته بود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My email address is on my business card.
[ترجمه مستر ایزی] ادرس ایمیل من در کارت ویزیت من هست.|
[ترجمه گوگل]آدرس ایمیل من در کارت ویزیت من است[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She reached into her bag and produced a business card.
[ترجمه گوگل]دست به کیفش برد و کارت ویزیت تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Stuart noted the telephone number on a business card.
[ترجمه گوگل]استوارت شماره تلفن روی کارت ویزیت را یادداشت کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I made a business card today for a locksmith.
[ترجمه گوگل]من امروز یک کارت ویزیت برای یک قفل ساز درست کردم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Says so right on his business card.
[ترجمه fateme] روی کارت ویزیتش که اینو نوشته|
[ترجمه گوگل]درست روی کارت ویزیتش می گوید[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gave the sales manager my business card, but refused to accept his business card.
[ترجمه گوگل]کارت ویزیتم را به مدیر فروش دادم اما از قبول کارت بازرگانی او امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He had a business card, which he presented with a theatrical flourish when I told him where I was headed.
[ترجمه گوگل]او یک کارت بازرگانی داشت که وقتی به او گفتم به کجا میروم، با شکوفایی تئاتری آن را ارائه داد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His business card had a small schematic map on the back.
[ترجمه گوگل]کارت ویزیت او یک نقشه شماتیک کوچک در پشت داشت
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Check their business card if you are unsure.
[ترجمه گوگل]اگر مطمئن نیستید کارت ویزیت آنها را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A storefront sign or a business card are some of the most powerful branding devices around.
[ترجمه گوگل]تابلوهای ویترین یا کارت ویزیت برخی از قدرتمندترین ابزارهای برندسازی هستند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. If your business card says business development, what should you do all day?
[ترجمه گوگل]اگر در کارت ویزیت شما نوشته شده توسعه کسب و کار، در تمام طول روز چه کاری باید انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Behaviors: Business card printing and membership card making products like rendering pinhole the same way.
[ترجمه گوگل]رفتارها: چاپ کارت ویزیت و ساخت کارت عضویت محصولاتی مانند رندر کردن سوراخ سوزن به روش مشابه
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. System to a business card printing and membership card making automatic transmission tower.
[ترجمه گوگل]برج انتقال اتوماتیک سیستم به چاپ کارت ویزیت و کارت عضویت
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید