دیکشنری
مترجم
بپرس
bushiness
معنی
: انبوهی، پرپشتی
معانی دیگر
: بته مانند بودن
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. the bushiness of his eyebrows made the kids laugh
پرپشتی ابروهای او بچه ها را به خنده آورد.
مترادف ها
انبوهی
(اسم)
afflux, density, congestion, bushiness, luxuriance
پرپشتی
(اسم)
bushiness
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک