bus driver

/ˈbəsˈdraɪvər//bʌsˈdraɪvə/

محرک گذرگاه

جمله های نمونه

1. The bus driver swerved to avoid hitting the cyclists.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس برای جلوگیری از برخورد با دوچرخه سواران منحرف شد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس منحرف شد تا از برخورد با دوچرخه سواران خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bus driver is responsible for the passengers safety.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس مسئول ایمنی مسافران است
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس مسئول امنیت مسافران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bus driver told us where to change buses for our onward journey.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس به ما گفت کجا اتوبوس را برای سفر بعدی عوض کنیم
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس به ما گفت که برای سفر به راه خود اتوبوس ها را تغییر دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bus driver violated the traffic regulation.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس مقررات راهنمایی و رانندگی را نقض کرده است
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس مقررات ترافیکی را نقض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bus driver should answer for the safety of the passengers.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس باید پاسخگوی امنیت مسافران باشد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس باید به ایمنی مسافران پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I asked the bus driver to put me off at the station.
[ترجمه گوگل]از راننده اتوبوس خواستم مرا در ایستگاه پیاده کند
[ترجمه ترگمان]از راننده اتوبوس خواستم که منو ببره به ایستگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The report on the accident exonerates the bus driver from any responsibility.
[ترجمه گوگل]گزارش تصادف راننده اتوبوس را از هرگونه مسئولیت مبرا می کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش در مورد این تصادف راننده اتوبوس را از هر گونه مسئولیتی در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I asked the bus driver to put me off near the town centre.
[ترجمه گوگل]از راننده اتوبوس خواستم مرا در نزدیکی مرکز شهر پیاده کند
[ترجمه ترگمان]من از راننده اتوبوس خواستم تا مرا نزدیک مرکز شهر ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She signalled to the bus driver to stop.
[ترجمه گوگل]به راننده اتوبوس اشاره کرد که بایستد
[ترجمه ترگمان]به راننده اتوبوس اشاره کرد که بایستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bus driver asked them to move along.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس از آنها خواست حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس از آن ها خواست که حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bus driver did a quick count of the empty seats.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس به سرعت صندلی های خالی را شمرد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس روی صندلی های خالی حساب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The bus driver hooted at the man who stepped onto the road.
[ترجمه گوگل]راننده اتوبوس به سمت مردی که پا به جاده گذاشته بود شلیک کرد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس به مردی که وارد جاده شده بود، هوهو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I asked the bus driver to put me off near the hotel.
[ترجمه گوگل]از راننده اتوبوس خواستم مرا در نزدیکی هتل پیاده کند
[ترجمه ترگمان]از راننده اتوبوس خواستم که منو ببره به هتل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The former bus driver was found gunned down in the driveway to his home in Greta Avenue on Sunday morning.
[ترجمه گوگل]راننده سابق اتوبوس صبح یکشنبه در مسیر خانه اش در خیابان گرتا به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه ترگمان]راننده اتوبوس قبلی، صبح روز یکشنبه در خیابان گرتا به خانه او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] محرک گذرگاه
[برق و الکترونیک] راه انداز گذرگاه مدار مجتمع که به گذر گاه داده ها در رایان افزوده می شود تا در موقع اتصال وسایل جانبی متعدد به گذرگاه، بتواند به خوبی سی پی یو را راه اندازی کند . به دلیل اثر بارگذاری خازنی در گذرگاهی که منجر به کاهش سرعت تبادل داده ها و اخلال در فواصل زمانی در سیستم رایانه می شود . استفاده از راه اندازها امری ضروری است .

انگلیسی به انگلیسی

• person who professionally drives a bus

پیشنهاد کاربران

راننده اتوبوس - کسی که اتوبوس را می راند
راننده اتوبوس

بپرس