[ترجمه ..] شما دو تا نمی توانید صلح کنید؟ ( کدورت ها را کنار بگذارید ) ؟
|
[ترجمه گوگل]نمی توانید شما دو نفر فقط هچ را دفن کنید؟ [ترجمه ترگمان]شما دوتا نمیتونید تبر رو خاک کنید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Holly McPeak and Nancy Reno hope to bury the hatchet long enough to bring home the gold.
[ترجمه گوگل]هالی مک پیک و نانسی رنو امیدوارند که این هاشور را آنقدر دفن کنند تا طلا را به خانه بیاورند [ترجمه ترگمان]هالی McPeak \"و\" نانسی رنو \"امید داشتن\" به اندازه کافی تبر رو دفن کنن تا طلاها رو بیارن خونه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Expressions such as play possum, bury the hatchet and go on the warpath became common.
[ترجمه گوگل]تعابیری مانند بازی پوسوم، دفن دریچه و رفتن در مسیر جنگ رایج شد [ترجمه ترگمان]Expressions مثل play، تبر را خاک می کنند و در تنگنا قرار می گیرند که در تنگنا قرار بگیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All right! Let's bury the hatchet and be friends.
[ترجمه Bluenerry] خیلخب بیا صلح کنیم ( کدورت هارو کنار بزاریم ) و دوست باشیم.
|
[ترجمه گوگل]خیلی خوب! بیایید دریچه را دفن کنیم و با هم دوست باشیم [ترجمه ترگمان]! خیلی خب بیا تبر رو دفن کنیم و دوست باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. If I were you, I'd bury the hatchet.
[ترجمه Alireza] اگر من جای تو بودم، آشتی میکردم.
|
[ترجمه گوگل]من اگر جای تو بودم، هچ را دفن می کردم [ترجمه ترگمان]اگر جای تو بودم تبر را دفن می کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Just bury the hatchet and go have a drink together!
[ترجمه Bluenerry] فقط کدورت کنار بگذارید و برید باهم نوشیدنی بخورید.
|
[ترجمه گوگل]فقط دریچه را دفن کنید و با هم یک نوشیدنی بخورید! [ترجمه ترگمان]! فقط تبر رو خاک کن و برو با هم یه نوشیدنی بخوریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The two countries decided to finally bury the hatchet.
[ترجمه محمد مهدی] دو کشور در نهایت تصمیم گرفتند ، صلح کنند .
|
[ترجمه گوگل]دو کشور تصمیم گرفتند در نهایت این هچ را دفن کنند [ترجمه ترگمان]دو کشور تصمیم گرفتند تا این تبر را دفن کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. After not speaking to each other for years, the two brothers decided to bury the hatchet.
[ترجمه گوگل]این دو برادر پس از سالها صحبت نکردن با یکدیگر، تصمیم گرفتند این هچ را دفن کنند [ترجمه ترگمان]دو برادر پس از اینکه سال ها با یکدیگر صحبت نمی کردند، تصمیم گرفتند که تبر را دفن کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Will the time never come when we may honorably bury the hatchet?
[ترجمه گوگل]آیا زمانی فرا نخواهد رسید که بتوانیم با افتخار این هچ را دفن کنیم؟ [ترجمه ترگمان]آیا زمانی که ممکن است شرافتمندانه خود را به خاک بسپاریم، زمان نخواهد رسید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Will the time never come when we may honourably bury the hatchet?
[ترجمه گوگل]آیا زمانی فرا نخواهد رسید که بتوانیم با افتخار این هچ را دفن کنیم؟ [ترجمه ترگمان]این دفعه دیگر وقتش نیست که با نهایت افتخار تبر را به خاک بسپاریم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mumbai-based tour operator has launched "divorce tourism" packages, designed to get spouses who have fallen out of love to bury the hatchet, the Hindustan Times reported.
[ترجمه گوگل]هندوستان تایمز گزارش داد که اپراتور تور مستقر در بمبئی بستههای «گردشگری طلاق» را راهاندازی کرده است، که برای تشویق همسرانی که از عشق دور شدهاند، این هچ را دفن کنند [ترجمه ترگمان]روزنامه Hindustan گزارش داد که اپراتور تور مستقر در بمبئی \"بسته های\" گردشگری طلاق \" را راه اندازی کرده است که برای رسیدن به همسران برای دفن the طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Today, however, after six decades apart, the present day bosses are to bury the hatchet in a highly symbolic display of reconciliation, shaking hands as part of a pioneering peace initiative.
[ترجمه گوگل]با این حال، امروز، پس از شش دهه فاصله، روسای امروزی باید با دست دادن به عنوان بخشی از یک ابتکار صلح پیشگام، هچ را در نمایشی بسیار نمادین از آشتی دفن کنند [ترجمه ترگمان]با این حال، امروز بعد از شش دهه، روسای روز حاضر باید تبر را در نمایش نمادین نمادین آشتی دفن کنند و به عنوان بخشی از یک ابتکار صلح پیشگام دست به دست دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A Mumbai-based tour operator has launched "divorce tourism" packages, designed to get spouses who have fallen out of love to bury the hatchet, the Hindustan Times reported.
[ترجمه گوگل]هندوستان تایمز گزارش داد که یک اپراتور تور مستقر در بمبئی بستههای «گردشگری طلاق» را راهاندازی کرده است تا همسرانی را که از عشق دور شدهاند، به خاک سپاری کند [ترجمه ترگمان]روزنامه Hindustan گزارش داد که یک اپراتور تور مستقر در بمبئی \"بسته های گردشگری طلاق\" را راه اندازی کرده است که برای رسیدن به همسرانشان طراحی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• make up, end hostilities
پیشنهاد کاربران
مثال؛ For example, if two friends have been arguing and they decide to put their differences aside and forgive each other, they might say, “Let’s bury the hatchet. ” In a discussion about resolving disputes, someone might comment, “Sometimes it’s necessary to bury the hatchet and focus on finding common ground. ” ... [مشاهده متن کامل]
Another might use the phrase to encourage reconciliation, saying, “It’s time to bury the hatchet and mend our relationship. ”
bury the hatchet = end a conflict and become friendly. کدورت ها را کنار گذاشتن/سنگ ها را وا کندن
( معنای لفظی این عبارت " دفن کردن تبر" است که اشاره به اتمام جنگ و جدال و برقراری صلح دارد. )
کدورت هارو کنار بذار. ( پیشنهادی زهرا اسلامی )
غلاف کردن
شمشیرها را غلاف کردن
آشتی کردن کینه هارو کنار گذاشتن
آشتی کردن
ختم کردن غائله
To end a quarrel or conflict and become friendly جنگ و دعوا - مشاجره را تمام کردن و با هم دوست شدن و به صلح رسیدن.