1. Knowledge is no burden [burthen].
[ترجمه گوگل]دانش باری نیست
[ترجمه ترگمان]آگاهی باری بر دوش نیست [ burthen ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آگاهی باری بر دوش نیست [ burthen ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Grading sequence, burthen structures, and the Bouma Sequence are developed in the turbidites sliding structures, which demonstrate obvious features of both the rhythmicity and the cyclicity.
[ترجمه گوگل]توالی درجهبندی، ساختارهای برتن، و توالی بوما در ساختارهای لغزنده توربیدیت ایجاد شدهاند که ویژگیهای آشکاری از ریتمیک و چرخه را نشان میدهند
[ترجمه ترگمان]توالی Grading، سازه های بار بار و توالی bouma در ساختارهای لغزشی turbidites توسعه یافته اند که ویژگی های بارز هر دو ساختار rhythmicity و the را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توالی Grading، سازه های بار بار و توالی bouma در ساختارهای لغزشی turbidites توسعه یافته اند که ویژگی های بارز هر دو ساختار rhythmicity و the را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My tongue cannot unload my heart's great burthen.
[ترجمه گوگل]زبان من نمی تواند بار بزرگ قلبم را تخلیه کند
[ترجمه ترگمان]زبانم نمی تواند بار سنگینی را بار دیگر خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زبانم نمی تواند بار سنگینی را بار دیگر خالی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Along with the increment of burthen, the fuel consumption rate of burning mixed fuel was lower than that of burning diesel in diesel engine, the economy was some enhanced.
[ترجمه گوگل]همراه با افزایش بارتن، میزان مصرف سوخت سوخت مخلوط کمتر از سوخت گازوئیل در موتور دیزل بود، اقتصاد کمی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]همراه با افزایش بار بار، میزان مصرف سوخت و سوخت مخلوط شده کم تر از سوخت دیزل در موتور دیزلی بود، اما اقتصاد کمی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همراه با افزایش بار بار، میزان مصرف سوخت و سوخت مخلوط شده کم تر از سوخت دیزل در موتور دیزلی بود، اما اقتصاد کمی افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The packings serve the turn of big burthen operation and often plugging operation, and they especially serve the turn of heat exchange operation in tower.
[ترجمه گوگل]پکینگ ها در خدمت نوبت عملیات خرطومی بزرگ و اغلب عملیات پلاگین هستند و به ویژه نوبت عملیات تبادل حرارت در برج را انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]The به نوبت عمل بار سنگین را انجام می دهند و اغلب عملیات را قطع می کنند و به ویژه به نوبت عمل تبادل گرما در برج را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The به نوبت عمل بار سنگین را انجام می دهند و اغلب عملیات را قطع می کنند و به ویژه به نوبت عمل تبادل گرما در برج را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The ground bore evidence of some heavy burthen having been dragged along it.
[ترجمه گوگل]زمین شواهدی از کشیده شدن مقداری سنگ سنگین در کنار آن داشت
[ترجمه ترگمان]روی زمین شواهدی از سنگینی باری بر دوش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روی زمین شواهدی از سنگینی باری بر دوش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Ever to burthen thine.
[ترجمه گوگل]همیشه به خراش دادن تو
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که بار خودت رو خسته کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی که بار خودت رو خسته کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Our products have characteristic of structure compact, little radial dimension and high burthen capability.
[ترجمه گوگل]محصولات ما دارای ویژگی های ساختاری فشرده، ابعاد شعاعی کم و قابلیت برش بالا هستند
[ترجمه ترگمان]محصولات ما ویژگی های ساختاری ساختار فشرده، کمی شعاعی و قابلیت بار سنگین بار را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محصولات ما ویژگی های ساختاری ساختار فشرده، کمی شعاعی و قابلیت بار سنگین بار را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The cardiotachometer can incarnate the function of one's heart, reflect the burthen in the training and resume after training.
[ترجمه گوگل]کاردیوتاکومتر میتواند عملکرد قلب فرد را تجسم بخشد، فشار را در تمرین منعکس کند و پس از تمرین از سر بگیرد
[ترجمه ترگمان]The می تواند تابع قلب فرد را مجسم کند، بار را در آموزش و ازسر گیری بعد از آموزش منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The می تواند تابع قلب فرد را مجسم کند، بار را در آموزش و ازسر گیری بعد از آموزش منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And the capacities of compressor could be selected by on-off switch along with the change of burthen of evaporator, which is a main characteristic of the central refrigeration system model.
[ترجمه گوگل]و ظرفیت های کمپرسور را می توان با کلید روشن و خاموش به همراه تغییر فرکانس اواپراتور انتخاب کرد که مشخصه اصلی مدل سیستم تبرید مرکزی است
[ترجمه ترگمان]و ظرفیت کمپرسور را می توان با سوئیچ روشن همراه با تغییر بار استفاده از گرمایی که ویژگی اصلی مدل سیستم خنک کننده مرکزی است انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و ظرفیت کمپرسور را می توان با سوئیچ روشن همراه با تغییر بار استفاده از گرمایی که ویژگی اصلی مدل سیستم خنک کننده مرکزی است انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. His yoke is easy ( Chorus ) 3:03 His yoke is easy, and His burthen is light.
[ترجمه گوگل]یوغ او آسان است ( گروه کر ) 3:03 یوغ او آسان است، و تن او سبک است
[ترجمه ترگمان]یوغ او آسان است (همسرایان)۳: ۰۳ یوغ او آسان است و burthen سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یوغ او آسان است (همسرایان)۳: ۰۳ یوغ او آسان است و burthen سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید