1. Google could just burry a toggle in the system settings that allows access.
[ترجمه گوگل]گوگل فقط می تواند یک ضامن در تنظیمات سیستم که اجازه دسترسی را می دهد، دفن کند
[ترجمه ترگمان]گوگل تنها می تواند ضامن ضامن در تنظیمات سیستم باشد که امکان دسترسی را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sir, please don't burry me too deep.
[ترجمه گوگل]آقا لطفا من را خیلی عمیق دفن نکنید
[ترجمه ترگمان]آقا، لطفا بیش از این به من فشار نیاورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Let the dead past burry its dead!
[ترجمه گوگل]بگذار گذشته مرده مردگانش را دفن کند!
[ترجمه ترگمان]بگذار گذشته مرده و مرده آن مرده باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The truth may come out in incidental comments, as the Earth changes increase and move to S America and Africa, where the Earth changes will be harder to burry under the rain excuse.
[ترجمه گوگل]حقیقت ممکن است در نظرات اتفاقی آشکار شود، زیرا تغییرات زمین افزایش مییابد و به آمریکای جنوبی و آفریقا میرود، جایی که دفن تغییرات زمین در زیر بهانه باران سختتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]حقیقت ممکن است به طور تصادفی بیان شود، چرا که زمین افزایش می یابد و به آمریکا و آفریقا حرکت می کند، جایی که تغییرات زمین زیر بهانه باران سخت تر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There is nobody here. We needn't have been in such a burry.
[ترجمه گوگل]اینجا کسی نیست ما نباید در چنین دفینه ای بودیم
[ترجمه ترگمان]هیچ کس اینجا نیست نیازی نیست که ما در چنین a باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I am a volcano quiet in many years, i wish one day the magma burry in my mind will spout to the sky!
[ترجمه گوگل]من سالها آتشفشان آرامی هستم، ای کاش روزی دفن ماگمایی در ذهنم به آسمان فوران کند!
[ترجمه ترگمان]من در عرض چند سال دیگر کوه آتشفشان هستم و آرزو می کنم یک روزی the burry در ذهنم فواره می زند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید