burnout

پیشنهاد کاربران

Burn out ( v )
1. تمام شدن آتش ( وقتی که دیگه چیزی برای سوختن وجود نداره )
The fire had burnt ( itself ) out before the fire engines arrived.
2. کاملا نابود کردن ( شدن ) چیزی با آتش طوری که فقط قاب بیرونیش باقی بمونه
...
[مشاهده متن کامل]

The hotel was completely burnt out.
The car was found abandoned in a wood, completely burnt out.
3. خسته شدن بیش از حد، از پا درآمدن، از پا درآوردن
If he doesn't stop working so hard, he'll burn himself out.
By the age of 25 she was completely burned out and retired from the sport.
Burnout ( burn - out ) ( n )
1. کارزدگی، فرسودگی شغلی، خسته شدن/ زده شدن/ بریدن از کار
2. نقطه ای که یک موشک یا راکت همه سوختش رو مصرف کرده و موتورش خاموش میشه.
Burnt - out ( burned - out ) ( adj )
1. کارزده، خسته و بریده از کار
I'm feeling burnt - out at work—I need a holiday.
2. شدیدا سوخته و آسیب دیده با آتش
a burnt - out car

فرسودگی شغلی ( اسم ) : حالتی از خستگی مفرط روحی و جسمی در یک حرفه، ناشی از نیازهای کاری بیش از حد و بی وقفه است. مدیران موظفند با فراهم کردن شرایط کاری مناسب و در دسترس قرار دادن حمایت، از فرسودگی کارکنان
...
[مشاهده متن کامل]
خود جلوگیری کنند و افراد نیز وظیفه دارند در صورت نیاز به دنبال کمک باشند. یک کارمند دچار فرسودگی شغلی ممکن است به در حالت معمول قابل اعتماد نباشد و ممکن است خدمت را زودتر از موعد ترک کند.

✍️فرسودگی حالتی از خستگی احساسی، جسمی و ذهنی است که ناشی از استرس طولانی مدت و بیش از حد است. این وضعیت زمانی رخ می دهد که فرد احساس کلافه شدن، خستگی احساسی و ناتوانی در برآورده کردن تقاضاهای مداوم دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️فرسودگی می تواند به طیفی از علائم منجر شود که شامل خستگی مزمن، تحریک پذیری، بی خوابی و حس جدا شدن از کار یا زندگی شخصی است.
👈مترادف: Exhaustion, fatigue, stress burnout, emotional exhaustion
🎁مثال؛
After working non - stop for months, she experienced burnout and had to take a break.
Burnout among healthcare workers increased significantly during the pandemic.
To avoid burnout, it's important to find a balance between work and personal life.

فرسودگی ( در شغل )
donut - burnout تو رانندگی به معنی دور درجا هست یا حرکت دونات میگن
فعلش هم do هست
مثال؛
I’ve been working long hours for months and now I’m experiencing burnout.
A person might say, “I need to take a vacation to prevent burnout and recharge. ”
In a conversation about work - life balance, someone might mention, “Burnout is a serious issue that can affect productivity and overall well - being. ”
...
[مشاهده متن کامل]

burn out حالت فعلشه و burnout حالت اسمش.
خستگی مزمن
خستگی مفرط
از پا درآمدگی، زده شدن ( به خاطر کارکردن مفرط و یا استرس زیاد ) ، خستگی مفرط، ( آدم ) خسته
از پا درآمدن، زده شدن، خستگی مفرط
محو شدگی ( دندانپزشکی )
دلزدگی
School Burnout
فرسایش روانی
این نوع از فرسودگی میتواند در هر حوزه ای از جمله کار، ازدواج، تحصیل، ورزش و. . . اتفاق افتد. زیر شاخه های این مفهوم خستگی مفرط، کناره گیری، و خودکارآمدی میباشد.
از کار افتادگی
تحلیل رفتگی شغلی
خستگی مفرط ناشی از کار زیاد
زوار دررفتگی
تحلیل رفتگی ( در ورزش ) ، فرسودگی
فرسودگی
کارهای طولانی مدت و خسته کننده که داری از ناچاری کار می کنی مث شغل caregiver
کارزدگی - فرسودگی شغلی
فرسودگی شغلی
burnout ( پزشکی )
واژه مصوب: ماندگی 1
تعریف: حالتی که به‏ویژه در مشاغل پرفشار یاریگرانه، با علائمی نظیر خستگی روحی، ناتوانی از ادامۀ کار و از دست دادن احساس کارایی ایجاد می‏شود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس