burn off

جمله های نمونه

1. Walking briskly can burn off a lot of calories.
[ترجمه گوگل]پیاده روی سریع می تواند کالری زیادی را بسوزاند
[ترجمه ترگمان]خیلی سریع می تونیم کالری هامون رو آتیش بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Do you need to burn off a few calories ?
[ترجمه گوگل]آیا باید چند کالری بسوزانید؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما به سوزاندن چند کالری نیاز دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This will improve your performance and help you burn off calories.
[ترجمه گوگل]این کار عملکرد شما را بهبود می بخشد و به سوزاندن کالری کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این کار عملکرد شما را بهبود خواهد بخشید و به شما کمک خواهد کرد تا کالری burn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Burn off the old paint before repainting the door.
[ترجمه گوگل]قبل از رنگ آمیزی مجدد درب، رنگ قدیمی را بسوزانید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه در را باز کند، رنگ قدیمی را روشن کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Exercise helps you burn off excess fat.
[ترجمه گوگل]ورزش به شما کمک می کند چربی های اضافی را بسوزانید
[ترجمه ترگمان]ورزش به شما کمک می کند تا چربی اضافی را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You need to exercise more to burn off the calories.
[ترجمه گوگل]برای سوزاندن کالری باید بیشتر ورزش کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید بیشتر ورزش کنید تا کالری را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can use a blowlamp to burn off the old paint.
[ترجمه گوگل]برای سوزاندن رنگ قدیمی می توانید از دمنده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] میتونی از یه \"blowlamp\" استفاده کنی تا رنگ قدیمی رو روشن کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Running is an excellent way to burn off excess energy.
[ترجمه گوگل]دویدن یک راه عالی برای سوزاندن انرژی اضافی است
[ترجمه ترگمان]دویدن یک روش عالی برای سوزاندن انرژی اضافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Running is an excellent way to burn off excess calories.
[ترجمه گوگل]دویدن یک راه عالی برای سوزاندن کالری های اضافی است
[ترجمه ترگمان]دویدن یک روش عالی برای سوزاندن کالری های اضافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This workout helps you to burn off fat and tone muscles.
[ترجمه گوگل]این تمرین به شما کمک می کند تا چربی بسوزانید و عضلات را تقویت کنید
[ترجمه ترگمان]این ورزش به شما کمک می کند تا چربی و ماهیچه های تن را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Burn off the old paint, fill any cracks in the woodwork, and rub down well with sandpaper.
[ترجمه گوگل]رنگ قدیمی را بسوزانید، شکاف های موجود در چوب را پر کنید و با کاغذ سنباده خوب بمالید
[ترجمه ترگمان]رنگ کهنه را روشن کنید، any را در the پر کنید و با کاغذ سنباده محکم بمالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was recommended to burn off fuel in the fuselage tank to 30 gallons before combat if possible.
[ترجمه گوگل]توصیه می شد در صورت امکان قبل از مبارزه، سوخت را در مخزن بدنه تا 30 گالن بسوزانید
[ترجمه ترگمان]توصیه می شود که قبل از جنگ، سوخت را در باک fuselage تا ۳۰ گالن بنزین خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We were ordered to burn off 000 calories each week.
[ترجمه گوگل]به ما دستور داده شد که هر هفته 000 کالری بسوزانیم
[ترجمه ترگمان]به ما دستور داده شد تا هر هفته ۱۰۰۰ کالری burn
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That way you will not burn off too many calories which might prevent you from increasing muscle size.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب کالری زیادی که ممکن است از افزایش سایز عضلات شما جلوگیری کند، نمی سوزانید
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب بسیاری از کالری را که ممکن است از افزایش اندازه ماهیچه برای شما جلوگیری کند، هدر نخواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• use up energy and get rid of unwanted fat by doing exercises (e.g.' "burn off calories"); cause to burn; get rid of vegetation by fire or by using chemicals in order to clear land or in preparation for harvesting a root crop; get rid of surplus gas; scatter, spread out (clouds or fog by the sun heat)

پیشنهاد کاربران

to use up or eliminate something, often through physical activity or heat. It can refer to burning calories, removing excess fat, or getting rid of unwanted substances.
✍️سوزاندن، از بین بردن/ استفاده یا حذف چیزی، اغلب از طریق فعالیت بدنی یا حرارت. می تواند به سوزاندن کالری، حذف چربی اضافی یا از بین بردن مواد ناخواسته اشاره داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

👇مترادف؛
Eliminate
Use up
Get rid of
Consume
👇مثال؛
She goes for a run every morning to burn off the extra calories.
The intense workout helped him burn off stress and tension.
They decided to burn off the old documents in a bonfire.

آب کردن ( سوزاندن ) برای مثال چربی

بپرس