✍️ "در حافظه کسی حک شدن" / ایجاد یک تأثیر ماندگار یا فراموش نشدنی. این به تجربیات، رویدادها یا اطلاعاتی اشاره دارد که به قدری تأثیرگذار هستند که به وضوح در طول زمان به یاد آورده می شوند.
✍️✍️به طور نمادین، این عبارت نماد قدرت برخی از خاطرات یا تجربیاتی است که تفکرات، احساسات و هویت یک فرد را شکل می دهند. این موضوع بر وزن عاطفی آن خاطرات تأکید می کند.
... [مشاهده متن کامل]
👇مترادف؛
Etch in one's memory
Imprint on one's mind
Engrave in memory
👇مثال؛
Memorable Experience: "The sight of the sunrise over the mountains was burned into her memory forever. "
Traumatic Event: "The tragic accident was burned into his memory, haunting him for years. "
Significant Moment: "Her first day at the new school was burned into her memory, filled with both excitement and nerves. "
✍️✍️به طور نمادین، این عبارت نماد قدرت برخی از خاطرات یا تجربیاتی است که تفکرات، احساسات و هویت یک فرد را شکل می دهند. این موضوع بر وزن عاطفی آن خاطرات تأکید می کند.
... [مشاهده متن کامل]
👇مترادف؛
👇مثال؛
ترجمه تحت الفظی : در حافظه ام می سوزه
جلو چشم آدم بودن
Burn on/in/into one's memory /brain /mind
I never forgot her. her face was burned on my brain
من هرگز او را فراموش نکردم . قیافه اش همه اش جلو چشمام بود
جلو چشم آدم بودن
من هرگز او را فراموش نکردم . قیافه اش همه اش جلو چشمام بود
در ذهن یا حافظه ی کسی حک شدن
Back then I didn't pay much attention to it, though some moments are burned into my memory.