burmese

/bərˈmiːz//bɜːˈmiːz/

معنی: اهل برمه، برمهای
معانی دیگر: اهل کشور برمه (میانمار)، وابسته به برمه، برمه ای (burman هم می گویند)، انواع گربه هایی که اصل آنها از برمه است و پشم نرم و براق به رنگ قهوه ای پررنگ و چشمان گرد و زرد دارند، گربه ی برمه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a native or citizen of Myanmar, or a descendant thereof.

(2) تعریف: the chief language of Myanmar.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Myanmar or its people, culture, language, or the like.

جمله های نمونه

1. Burmese troops successfully recaptured the region.
[ترجمه گوگل]نیروهای برمه با موفقیت منطقه را بازپس گرفتند
[ترجمه ترگمان]نیروهای برمه ای با موفقیت منطقه را تسخیر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Burmese men here boast of taking Hui mistresses and wives.
[ترجمه گوگل]مردان برمه ای در اینجا به داشتن معشوقه ها و همسران هویی افتخار می کنند
[ترجمه ترگمان]\"مردم\" Burmese \"میگن که\" Hui \"ها و همسران\" هویی \"رو ببرن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. According to the Kachin News Group, the Burmese Army is still operating offensives in Kachin State with fighting occurring on a daily basis.
[ترجمه گوگل]به گزارش گروه خبری کاچین، ارتش برمه همچنان در حال عملیات تهاجمی در ایالت کاچین است و درگیری ها به صورت روزانه در جریان است
[ترجمه ترگمان]طبق گزارش گروه خبری kachin، ارتش برمه هنوز حملاتی را در کشور kachin انجام می دهد که هر روز با آن مبارزه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. West its with south as Burmese as friendly neighbor side for adjacent.
[ترجمه گوگل]غرب با جنوب به عنوان برمه به عنوان طرف همسایه دوستانه برای مجاور
[ترجمه ترگمان]در غرب خود را به عنوان طرف همسایه خود برمه به عنوان طرف همسایه دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In another photo the future leader of the Burmese Democracy Movement is tending a barbecue on the Norfolk Broads, where the family were enjoying a narrow boat holiday with friends.
[ترجمه گوگل]در عکسی دیگر، رهبر آینده جنبش دموکراسی برمه در حال کباب کردن در نورفولک برودز است، جایی که خانواده با دوستانشان از تعطیلات با قایق لذت می بردند
[ترجمه ترگمان]در عکس دیگری، رهبر آینده جنبش دموکراسی برمه در یک جشن کباب در the نورفولک در نظر گرفته شده است، جایی که خانواده از تعطیلات طولانی قایق با دوستان خود لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Burmese PM had met only tribal leaders from Rawang and Lisu, and promised to arm them if they paid back Jinghpaw as revenge, while recalling the conflict between the KIO and Rawang in 196
[ترجمه گوگل]نخست‌وزیر برمه تنها با رهبران قبیله‌ای از راوانگ و لیسو ملاقات کرده بود، و قول داد که در صورت انتقام به جینگپاو، آنها را مسلح کند، در حالی که درگیری بین KIO و راوانگ در سال 196 را به یاد می‌آورد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر برمه فقط رهبران قبیله ای را از Rawang و Lisu ملاقات کرده و قول داد که اگر انتقام خود را به عنوان انتقام بگیرند، در حالی که درگیری بین KIO و Rawang در ۱۹۶ را به یاد می آورد به آن ها کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Burmese authorities say for that reason she should be put in prison for up to five years, while her lawyers say she was not responsible for the break-in.
[ترجمه گوگل]مقامات برمه می گویند به همین دلیل او باید تا پنج سال زندانی شود، در حالی که وکلای او می گویند که او مسئول این حمله نیست
[ترجمه ترگمان]مقامات برمه ای به این دلیل می گویند که او باید تا ۵ سال زندانی شود، در حالی که وکلای او می گویند که او مسئول شکستن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Irrawaddy is published in both English and Burmese, with a primary focus on Burma, although other Southeast Asian countries are also covered to a lesser extent.
[ترجمه گوگل]Irrawaddy به دو زبان انگلیسی و برمه ای با تمرکز اصلی برمه منتشر می شود، اگرچه سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی نیز به میزان کمتری پوشش داده شده اند
[ترجمه ترگمان]Irrawaddy در هر دو زبان انگلیسی و برمه ای، با تمرکز اولیه بر برمه، منتشر می شود، اگرچه دیگر کشورهای جنوب شرق آسیا نیز تا حد کمتری تحت پوشش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then analyzed where Burmese pythons would be comfortable, based on their home territory, from Pakistan to Indonesia.
[ترجمه گوگل]و سپس تجزیه و تحلیل شد که مارهای پیتون برمه ای بر اساس قلمرو خود، از پاکستان تا اندونزی، در کجا راحت هستند
[ترجمه ترگمان]و سپس آنالیز شد که pythons برمه در منطقه خانگی خود از پاکستان تا اندونزی راحت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Food traders join a train leaving the Burmese city of Rangoon.
[ترجمه گوگل]تاجران مواد غذایی به قطاری می‌پیوندند که شهر رانگون برمه را ترک می‌کند
[ترجمه ترگمان]تجار مواد غذایی در حال پیوستن به یک قطار در حال ترک شهر برمه در رنگون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Halpern wore a Burmese longyi to work, and left it draped over his chair for his successor.
[ترجمه گوگل]هالپرن یک لانگی برمه ای برای کار می پوشید و آن را روی صندلی خود برای جانشینش می گذاشت
[ترجمه ترگمان]Halpern یک longyi برمه را به کار گرفت و آن را روی صندلی خود گذاشت تا جانشین او شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Address: the west with border on of Burmese, India, north and our country Tibet, Sichuan borders.
[ترجمه گوگل]آدرس: غرب با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرزهای سیچوان
[ترجمه ترگمان]آدرس: غرب با مرز برمه، هند، شمال و کشور ما تبت، مرزه ای سیچوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Burmese security forces have again used gunfire to disperse hundreds of anti - government protesters in Rangoon.
[ترجمه گوگل]نیروهای امنیتی برمه بار دیگر از تیراندازی برای متفرق کردن صدها معترض ضد دولتی در رانگون استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی برمه دوباره برای پراکنده کردن صدها معترض ضددولتی در رنگون از شلیک گلوله استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The U. S. has intensified its financial sanctions targeting Burmese junta leaders.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده تحریم های مالی خود را علیه رهبران حکومت نظامی برمه تشدید کرده است
[ترجمه ترگمان]U اس تحریم های مالی خود را با هدف قرار دادن رهبران junta برمه تشدید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهل برمه (اسم)
burmese

برمهای (صفت)
burmese

انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of burma; cat with short hair fur originating in asia
of or pertaining to burma
burmese language, official language of myanmar (burma)

پیشنهاد کاربران

اهل برمه ( میانمار ) ، زبان برمه ای ( زبان کشور میانمار )

بپرس