burliness


معنی: تنومندی، زبری
معانی دیگر: ستبری، خشونت

جمله های نمونه

1. the children loved santa claus' burliness
بچه ها شیفته ی زمختی و خونگرمی بابانوئل شدند.

2. Burliness ' ising to cover up is also a beguiling beginning.
[ترجمه گوگل]سرپوش گذاشتن برای پوشاندن نیز شروعی فریبنده است
[ترجمه ترگمان]Burliness ising برای پوشش دادن نیز یک سرآغاز گمراه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The results showed that burliness capabilities varied with different pollination methods for lily.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که قابلیت‌های تندی با روش‌های مختلف گرده‌افشانی برای سوسن متفاوت است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که قابلیت های burliness با روش های گرده افشانی متفاوت برای لی لی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Kraft paper for its pesistent burliness electroretimogram tanned with named good strength and bursting.
[ترجمه گوگل]کاغذ کرافت به دلیل الکترورتیموگرام برنزه بودن آن برنزه شده با استحکام خوب و ترکیدگی
[ترجمه ترگمان]تکه کاغذ پوستی که به نام pesistent burliness بود با قوت و شدت به او قوت قلب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In pollination test of two kinds of lilies, the burliness quantity from mother plant of Prato lily were great, but. . .
[ترجمه گوگل]در آزمایش گرده‌افشانی دو نوع نیلوفر، میزان بریدگی گیاه مادری سوسن پراتو عالی بود، اما
[ترجمه ترگمان]در امتحان دو نوع سوسن، مقدار زیادی از گل زنبق و گیاه Prato لی لی بزرگ بودند، اما …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The results were as follows. When more organic fertilizer was used, the number of ears and glumes decreased, but the burliness grain percentage increased significantly.
[ترجمه گوگل]نتایج به شرح زیر بود هنگامی که از کود آلی بیشتر استفاده شد، تعداد بلال ها و گلوم ها کاهش یافت، اما درصد دانه های بور به طور قابل توجهی افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج به شرح زیر هستند هنگامی که کود ارگانیک بیشتری مورد استفاده قرار گرفت، تعداد گوش ها و glumes کاهش یافت، اما درصد دانه های سویا به طور معنی داری افزایش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the world didn't than muscle and the more beautiful clothes of the fresh skin of burliness .
[ترجمه گوگل]در دنیا عضله و لباس های زیباتر از پوست شاداب تر
[ترجمه ترگمان]در جهان بیش از ماهیچه و لباس های زیبا پوست تازه of نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stimulate synthesize, enhancing of the skin's collagen the construction of the flexibility fiber, and reply the burliness of the youth breast is with the flexibility.
[ترجمه گوگل]تحریک سنتز، تقویت کلاژن پوست، ساخت فیبر انعطاف پذیر، و پاسخ گودی سینه های جوانی با انعطاف پذیری است
[ترجمه ترگمان]Stimulate سنتز شده، افزایش کلاژن در پوست، ساخت الیاف انعطاف پذیری را افزایش می دهد و پاسخ به burliness سینه جوانان با انعطاف پذیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It not only brings me the happiness, but also lets me become the healthy burliness .
[ترجمه گوگل]این نه تنها برای من خوشبختی به ارمغان می آورد، بلکه به من اجازه می دهد تا به تندرستی سالم تبدیل شوم
[ترجمه ترگمان]فقط باعث خوشحالی من می شود، بلکه به من اجازه می دهد که به burliness سالم تبدیل شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All of these results could be provided the basic references for studying the burliness rate and controlled pollination of bamboos.
[ترجمه گوگل]همه این نتایج می‌توانند مرجعی اساسی برای مطالعه میزان تندی و گرده افشانی کنترل‌شده بامبو باشند
[ترجمه ترگمان]همه این نتایج را می توان به مراجع پایه برای مطالعه نرخ burliness و گرده افشانی کنترل شده of ارایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The product we produced are perfact performance, simply operate, non-pollution, non-scathe, rapid binding, fastness and burliness.
[ترجمه گوگل]محصولی که ما تولید کردیم دارای عملکرد عالی، کارکرد ساده، بدون آلودگی، بدون آسیب، اتصال سریع، استحکام و تندی است
[ترجمه ترگمان]محصولی که ما تولید کردیم عملکرد perfact، بدون آلودگی، non، non سریع، fastness و burliness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنومندی (اسم)
corpulence, corpulency, burliness

زبری (اسم)
coarseness, burliness

انگلیسی به انگلیسی

• huskiness, bulkiness, muscularity

پیشنهاد کاربران

بپرس