burin

/ˈbjʊrɪn//ˈbjʊərɪn/

اسکنه ی حجاری، قلم حکاکی، بشنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a pointed tool with a round handle, used for engraving metal or carving stone.

جمله های نمونه

1. Burin of raw materials to build major changes have taken place.
[ترجمه گوگل]Burin مواد خام برای ساخت تغییرات عمده ای صورت گرفته است
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد خام برای ایجاد تغییرات عمده صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Burin: A pointed engraver's steel tool used for cutting.
[ترجمه گوگل]Burin: ابزار فولادی حکاکی نوک تیز که برای برش استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]burin: ابزار فولادی pointed که برای برش استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tinkered with infinity and the impossible with a burin and a gouge.
[ترجمه گوگل]او با بی نهایت و غیرممکن ها را با یک برین و یک گوگ قلع و قمع کرد
[ترجمه ترگمان]اون با بین هایت و غیرقابل تحمله با یه مشت کرم و یه مشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The first of these was wood engraving, done on the end-grain of boxwood with a burin rather than a knife.
[ترجمه گوگل]اولین مورد حکاکی روی چوب بود که به جای چاقو بر روی دانه انتهایی شمشاد انجام می شد
[ترجمه ترگمان]اولین آن ها کنده کاری چوب بود که در انتهای - با یک burin به جای چاقو به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At 12: 50 they nosed down and sighted Newfoundland, the Burin Peninsula, to the left.
[ترجمه گوگل]در ساعت 12:50 آنها به سمت چپ بینی کردند و نیوفاندلند، شبه جزیره بورین را دیدند
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۱۲: ۵۰ به سمت چپ خم شدند و sighted، شبه جزیره burin، سمت چپ را دیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I have a very dedicated and want to keep the memory of the time of the burin, the 1 point to smooth out.
[ترجمه گوگل]من بسیار اختصاص داده شده است و می خواهم برای حفظ حافظه از زمان burin، 1 نقطه برای صاف کردن
[ترجمه ترگمان]من یک برنامه بسیار اختصاصی دارم و می خواهم که حافظه زمان of را حفظ کنم، که یک نقطه است تا صاف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The materials of stone artifacts are mostly quartz. The types of tools include side-scraper, end-scraper, chopping tool, burin and point.
[ترجمه گوگل]مصالح مصنوعات سنگی بیشتر کوارتز است انواع ابزارها عبارتند از خراش جانبی، خراشنده انتهایی، ابزار خردکن، برین و نقطه
[ترجمه ترگمان]مصالح مصنوعات سنگی بیشتر کوارتز است انواع ابزارها شامل side، end، chopping، burin و point
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The paint which be reacted by desire of senses passing under my burin, by the love of these who joined the battle to get rid of the chains that used to hold my step on .
[ترجمه گوگل]رنگی که با میل حواس که از زیر گور من می گذرد واکنش نشان می دهد، با عشق به آنهایی که برای رهایی از زنجیرهایی که قدم هایم را نگه می داشتند به نبرد پیوستند
[ترجمه ترگمان]رنگ نقاشی که با میل حواس در حال عبور از زیر پایم به آن واکنش نشان داده بود، تحت تاثیر عشق کسانی بود که به جنگ پیوستند تا از شر زنجیرها رها شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Graver: V - shaped steel cutting tool used by engravers . Also called burin.
[ترجمه گوگل]گرور: ابزار برش فولادی V شکل که توسط حکاکی ها استفاده می شود به آن بورین نیز می گویند
[ترجمه ترگمان]Graver: ابزار برشی به شکل V که توسط engravers بکار برده می شود همچنین burin نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• engraving tool comprised of a long beveled blade and a rounded handle (art); prehistoric tool made from a piece of flint shaped into a beveled point (archaeology)

پیشنهاد کاربران

بپرس