burglary

/ˈbɜːrɡləri//ˈbɜːɡləri/

معنی: دزدی
معانی دیگر: (حقوق)، ورود غیرمجاز (به هرگونه ساختمان در هر موقع به منظور دزدی یا هر عمل غیرقانونی)، ورود بخانه ای درشب بقصد ارتکاب جرم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: burglaries
• : تعریف: the act of breaking into a building with the intent of committing a crime, esp. stealing.
مشابه: breaking and entering, housebreaking, larceny, robbery, stealing, theft, thievery

جمله های نمونه

1. Cash was taken during a burglary of the apartment.
[ترجمه ایلیا] پول نقد در یک سرقت از آپارتمان دزدیده شد
|
[ترجمه ftm] پول نقد در طی یک سرقت از آپارتمان برداشته شد.
|
[ترجمه گوگل]در جریان سرقت از آپارتمان پول نقد برداشت شد
[ترجمه ترگمان]پول نقد در طی یک سرقت از آپارتمان گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The two men were charged with burglary and remanded in custody .
[ترجمه گوگل]این دو مرد به سرقت منزل متهم و با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند
[ترجمه ترگمان]این دو نفر به دزدی متهم شده و در بازداشت به سر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had new locks fitted after the burglary.
[ترجمه گوگل]بعد از دزدی قفل های جدیدی نصب کردیم
[ترجمه ترگمان] بعد از دزدی، قفل جدید پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An 11-year-old boy committed a burglary.
[ترجمه گوگل]پسر 11 ساله دست به سرقت زد
[ترجمه ترگمان]یک پسر ۱۱ ساله به دزدی دست زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Crime is on the increase, especially mugging and burglary.
[ترجمه #rp] ارتکاب جرم بخصوص قاچاق و سرقت رو به افزایش است.
|
[ترجمه اکبر] جرایم در حال افزایش هست به ویژه زورگیری و سرقت.
|
[ترجمه گوگل]جرایم به ویژه سرقت و سرقت در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]جرم در حال افزایش است، به خصوص دزدی و دزدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To minimize the risk of burglary, install a good alarm system.
[ترجمه گوگل]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم هشدار خوب نصب کنید
[ترجمه ترگمان]برای به حداقل رساندن خطر سرقت، یک سیستم هشدار خوب نصب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't buy the burglary story.
[ترجمه گوگل]من داستان دزدی را نمی خرم
[ترجمه ترگمان]من داستان دزدی رو قبول ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A burglary occurs every three minutes in London.
[ترجمه گوگل]هر سه دقیقه یک دزدی در لندن رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]هر سه دقیقه یک بار در لندن دزدی اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were involved in burglary for years before the police caught up with them.
[ترجمه گوگل]آن‌ها سال‌ها قبل از دستگیری پلیس درگیر سرقت بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها سال ها قبل از اینکه پلیس با آن ها دستگیر شود، در سرقت شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A quantity of jewellery was taken during the burglary.
[ترجمه گوگل]در این سرقت مقداری طلا و جواهر کشف شد
[ترجمه ترگمان]در طی این سرقت مقداری جواهر به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Detectives described the burglary as 'crude and amateurish'.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان سرقت را "خاموش و آماتور" توصیف کردند
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان این دزدی را خام و آماتور توصیف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many victims of burglary feel their homes have been defiled.
[ترجمه گوگل]بسیاری از قربانیان دزدی احساس می کنند خانه هایشان آلوده شده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قربانیان دزدی احساس می کنند که خانه های آن ها مورد بی حرمتی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We'd talked about moving, and the burglary clinched it for us.
[ترجمه گوگل]ما در مورد جابجایی صحبت کرده بودیم، و دزدی آن را برایمان قطع کرد
[ترجمه ترگمان]در مورد حرکت حرف می زدیم، و دزدی به خاطر ما به هم گره خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you are the victim of a burglary, the emotional upset can affect you for a long time.
[ترجمه گوگل]اگر قربانی دزدی شده اید، ناراحتی عاطفی می تواند برای مدت طولانی شما را تحت تاثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]اگر شما قربانی دزدی هستید، این ناراحتی عاطفی می تواند به مدت طولانی بر شما تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دزدی (اسم)
filch, abstraction, theft, robbery, stealing, larceny, embezzlement, peculation, burglary, thievery, lift, nip, spoliation

انگلیسی به انگلیسی

• break-in, theft, robbery
if someone carries out a burglary or commits burglary, they break into a building and steal things.

پیشنهاد کاربران

مال دزد
سرقت از خانه بدون اجازه for example:he came home from vacation and found that our tv was gone.
[در اصطلاح حقوق جزا]
ورود غیرقانونی به خانه یا مکانی دیگر، به قصد انجام جرم ( اعم از سرقت )
عنصر مادی این جرم = تجاوز غیرقانونی به ملک
عنصر روانی این جرم = به قصد ارتکاب جرم دیگر ( سرقت، قتل، تجاوز جنسی و . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

برای این عنوان، معادل فارسی دقیق وجود ندارد، لذا بیشتر به سرقت ترجمه شده است.

معنی دقیق: سرقت از منزل ( و یا ساختمان تجاری )
SYNONYM: housebreaking
سرقت مخفیانه
( حقوق ) ورود به ملک دیگری بدون مجوز
سرقت از اماکن مسقف
ورود غیر مجاز به خانه، آپارتمان ، مدرسه و. . . . . . به قصد جرم
Housebreaking
حقیقت این است که این جرم معادل فارسی دقیقی ندارد.
entering a building, ship, or inhabited vehicle ( e. g. a caravan ) as a trespasser with the intention of
committing one of four specified crimes in it ( burglary with intent ) or entering it as a trespasser only but subsequently committing one of two specified crimes in it ( burglary without intent ) . The four specified crimes for burglary with intent are ( 1 ) *theft; ( 2 ) inflicting *grievous bodily harm; ( 3 ) causing *criminal damage; and ( 4 ) rape of a person in the building ) .
...
[مشاهده متن کامل]

e. g. Burglary carries a maximum sentence of 14 years' imprisonment
دزدی ماکزیمم محکومیت/حکم ۱۴ سال زندان داره
سرقت ساختمان

ورود به هر ساختمانی به قصد جرم
سرقت از خانه
سارق غلطه
دزدی از خانه
ورود غیر مجاز
سارق ( خانه )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس