burglarize

/ˈbɜːrɡləˌraɪz//ˈbɜːɡləˌraɪz/

شب دزدی کردن، مورد دستبرد قرار دادن، (برای دزدی به خانه مردم) دستبرد زدن، شبانه دزدیدن، سرقت مسلحانه کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: burglarizes, burglarizing, burglarized
• : تعریف: to break into a building with the intention of committing a crime, esp. stealing.

جمله های نمونه

1. Chances are, someone you know has been burglarized.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد، شخصی که می شناسید دزدیده شده است
[ترجمه ترگمان]احتمالش هست که یکی از ما دزدی کرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The place was burglarized because she raised the window to admire a sunset and forgot to lock it.
[ترجمه گوگل]این مکان دزدیده شد زیرا او پنجره را برای تحسین غروب خورشید بالا برد و فراموش کرد آن را قفل کند
[ترجمه ترگمان]به خاطر اینکه او پنجره را بالا برد تا غروب آفتاب را تحسین کند و فراموش کرد که آن را قفل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My apartment has been burglarized.
[ترجمه گوگل]آپارتمان من به سرقت رفته است
[ترجمه ترگمان]به آپارتمان من دستبرد زده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her home was burglarized.
[ترجمه گوگل]خانه اش به سرقت رفت
[ترجمه ترگمان]به خونه ش دستبرد زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They might steal purses, burglarize apartments and homes.
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است کیف ها را بدزدند، آپارتمان ها و خانه ها را سرقت کنند
[ترجمه ترگمان]ممکنه کیف پول و خونه و خونه هاشون رو بدزدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When we returned we found that our home had been burglarized.
[ترجمه گوگل]وقتی برگشتیم متوجه شدیم که خانه ما به سرقت رفته است
[ترجمه ترگمان]وقتی برگشتیم فهمیدیم به خونه ما دستبرد زدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And when they got back to their hotel, they found that their rooms had been burglarized.
[ترجمه گوگل]و هنگامی که آنها به هتل خود بازگشتند، متوجه شدند که اتاق های آنها به سرقت رفته است
[ترجمه ترگمان]و وقتی به هتل برگشتند، فهمیدند که rooms را می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And thus does your government actually increase your chances of getting burglarized, mugged, robbed and even murdered.
[ترجمه گوگل]و بنابراین، دولت شما واقعاً شانس شما را برای سرقت، سرقت، سرقت و حتی قتل افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]و در نتیجه دولت شما در واقع شانس شما برای گرفتن رشوه، مورد آزار، دزدی و حتی قتل را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The speech secure communication is a kind of communication method that keeps the speech contents from burglarize to hear, it have the biggest practical value on the military and businesses.
[ترجمه گوگل]ارتباط امن گفتاری نوعی روش ارتباطی است که محتوای گفتار را از دزدی برای شنیدن دور نگه می‌دارد و بیشترین ارزش عملی را برای ارتش و مشاغل دارد
[ترجمه ترگمان]برقراری ارتباط امن یک نوع روش ارتباطی است که محتوای سخنرانی را از burglarize برای شنیدن، که دارای بیش ترین ارزش عملی روی ارتش و کسب وکار است، حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• rob, break in, steal (also burglarise)
if a thief burglarizes a building, they burgle it; used in american english.

پیشنهاد کاربران

To burglarize means to illegally enter a building with the intention of committing theft.
وارد شدن غیرقانونی به ساختمانی به قصد ارتکاب سرقت.
مثال؛
The house was burglarized while the owners were on vacation.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about home security, someone might say, “Installing an alarm system can help prevent burglaries. ”
A person might warn their neighbor, “Be careful, there have been reports of burglaries in the area. ”

( خانه و غیره ) زدن، دزدی کردن از، دستبرد زدن به، خالی کردن
مثال:
Two teenagers burglarized the office.
دو تا نوجوان به دفتر دستبرد زدند.
سرقت از ساختمان

بپرس