• : تعریف: someone who forces entry into a building in order to commit robbery. • مشابه: bandit, cat burglar, criminal, housebreaker, picklock, prowler, robber, sneak thief, thief
- We called the police because we thought we heard a burglar in the house.
[ترجمه الی] ما پلیس را صدا می زدیم چون فکر می کردیم در خانه یک دزد وجود دارد
|
[ترجمه مطهره] ما به پلیس زنگ زدیم چون فکر میکردیم در خانه یک دزد وجود دارد
|
[ترجمه نیلوفر] ما به پلیس زنگ زدیم چون فکر می کردیم یک دزد در خانه است
|
[ترجمه Muhammad] ما با پلیس تماس گرفتیم چون فکر میکردیم صدای یک دزد را در خانه شنیدیم
|
[ترجمه زی زی] به پلیس زنگ زدیم. چون حس کردیم صدای یک دزد توی خانه شنیدیم.
|
[ترجمه Mahsa] ما به پلیس زنگ زدیم چون ما فکر می کردیم صدای یک دزد ( سارق خانه ) را در خانه شنیدیم.
|
[ترجمه گوگل] با پلیس تماس گرفتیم چون فکر کردیم صدای دزدی را در خانه شنیدیم [ترجمه ترگمان] ما به پلیس زنگ زدیم چون فکر می کردیم صدای یه سارق توی خونه رو شنیدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a burglar alarm
دزدگیر
2. two men pinned the burglar to the ground while i called the police
دو مرد دزد را روی زمین نگه داشتند و من به کلانتری تلفن زدم.
3. he took a brand from the fireplace and threw it at the burglar
یک هیزم مشتعل را از شومینه برداشت و (آن را) به طرف سارق پرتاب کرد.
4. The burglar got into the house through the bedroom window.
[ترجمه soniya] دزد از طریق پنجره اتاق خواب وارد خانه شد.
|
[ترجمه مریم حسن زاده] سارق از پنجره اتاق خواب وارد خانه شد.
|
[ترجمه یاسمن] سارق از طریق پنجره ی اتاق وارد خانه شد.
|
[ترجمه گوگل]سارق از پنجره اتاق خواب وارد خانه شد [ترجمه ترگمان]دزد وارد خانه شد و از پنجره اتاق خواب بیرون رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I forgot to set the burglar alarm.
[ترجمه M] من فراموش کردم که دزدگیر را تنظیم کنم
|
[ترجمه گوگل]فراموش کردم دزدگیر دزدگیر را تنظیم کنم [ترجمه ترگمان]یادم رفت زنگ خطر رو بزنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The burglar shone his torch into the dark room.
[ترجمه گوگل]سارق مشعل خود را به اتاق تاریک پرتاب کرد [ترجمه ترگمان]دزد مشعل را در اتاق تاریک روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The burglar had left several traces of his presence.
[ترجمه گوگل]سارق آثار متعددی از حضور خود به جا گذاشته بود [ترجمه ترگمان]سارق چند ردی از حضورش را جا گذاشته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He openly boasted of his skill as a burglar.
[ترجمه گوگل]او آشکارا به مهارت خود به عنوان یک سارق افتخار می کرد [ترجمه ترگمان]او آشکارا از مهارت خود به عنوان دزد سخن می گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The burglar had broken in through a window.
[ترجمه گوگل]سارق از پنجره وارد شده بود [ترجمه ترگمان]دزد از پنجره وارد شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The policeman took the burglar by surprise as he opened the window.
[ترجمه بهار] پلیس با باز کردن پنجره ، دزد را غافلگیر کرد.
|
[ترجمه گوگل]پلیس با باز کردن پنجره، سارق را غافلگیر کرد [ترجمه ترگمان]پاسبان که پنجره را باز کرده بود، دزد را غافلگیر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He chased ( after ) the burglar but couldn't catch him.
[ترجمه بهار] او در. را تعقیب کرد اما نتوانست اورا بگیرد
|
[ترجمه گوگل]او سارق را تعقیب کرد اما نتوانست او را بگیرد [ترجمه ترگمان]او به دنبال دزد دنبالش کرد ولی نمی توانست او را بگیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. How would you deal with an armed burglar?
[ترجمه گوگل]با یک سارق مسلح چگونه برخورد می کنید؟ [ترجمه ترگمان]چطور با یه سارق مسلح معامله می کنی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fitting a burglar alarm is the most effective way to increase home security.
[ترجمه گوگل]نصب دزدگیر دزدگیر موثرترین راه برای افزایش امنیت خانه است [ترجمه ترگمان]نصب آژیر خطر دزدی، موثرترین راه برای افزایش امنیت منزل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The new security guard is a burglar — that'll put the cat among the pigeons.
[ترجمه بهار] نگهبان جدید یک سارق است _گربه را میان کبوتران قرارداده اند، مصداق ضرب المثل گوشت رو دست گربه دادن است
|
[ترجمه گوگل]نگهبان جدید یک سارق است - که گربه را در میان کبوترها قرار می دهد [ترجمه ترگمان]نگهبان جدید، دزد است - که گربه را بین کبوترها می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید