✍ توضیح: Growing or expanding rapidly 🌱
🔍 مترادف: Flourishing
✅ مثال: The burgeoning tech industry is creating numerous job opportunities.
🔍 مترادف: Flourishing
✅ مثال: The burgeoning tech industry is creating numerous job opportunities.
رشد فزاینده
رو به افزایش
نه مترقی میشه نه پررونق نه شکوفایی
میشه adj= روبه رشد ، شکوفا ، در حال رشد ، در حال توسعه
میشه adj= روبه رشد ، شکوفا ، در حال رشد ، در حال توسعه
فزاینده
burgeoning ( adj ) =رو به رشد، رو به پیشرفت، رو به توسعه، بالارونده، شکوفایی، شکوفا
مثال : burgeoning population of major cities is creating a demand for more services.
جمعیت رو به رشد شهرهای بزرگ ، تقاضا برای خدمات بیشتر را فراهم می کند.
... [مشاهده متن کامل]
The company hoped to profit from the burgeoning communications industry.
شرکت امیدوار است که از صنعت رو به رشد ارتباطات بهره ببرد.
مثال : burgeoning population of major cities is creating a demand for more services.
جمعیت رو به رشد شهرهای بزرگ ، تقاضا برای خدمات بیشتر را فراهم می کند.
... [مشاهده متن کامل]
شرکت امیدوار است که از صنعت رو به رشد ارتباطات بهره ببرد.
شکوفایی
در حال رشد
در حال رشد
شروع به رشد کرده
رشد کردن ، افزایش دادن
در حال رشد و توسعه بصورت سریع
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
growing, expanding, or developing rapidly
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
growing or developing quickly
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
developing quickly
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Merriam - Webster :
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین MACMILLAN :
معنی گرفته شده از دیکشنری آنلاین Cambridge :
در حال رشد - شکوفا - آباد
رو به رشد
مترقی
پر رونق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)