bureaux

جمله های نمونه

1. Such places operate as bureaux where clients can be put in touch with artists and offer this service free of charge.
[ترجمه گوگل]چنین مکان هایی به عنوان دفاتری عمل می کنند که در آن مشتریان می توانند با هنرمندان در تماس باشند و این خدمات را به صورت رایگان ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]چنین مکان هایی مانند bureaux عمل می کنند که در آن مشتریان می توانند با هنرمندان ارتباط برقرار کنند و این خدمات رایگان را ارائه دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Highlighting these few bureaux may give the misleading impression that they are out of line with the mainstream.
[ترجمه گوگل]برجسته کردن این چند دفتر ممکن است این تصور گمراه کننده را ایجاد کند که آنها با جریان اصلی خارج هستند
[ترجمه ترگمان]با برجسته کردن برخی از این صرافی ها ممکن است این تصور گمراه کننده را القا کند که آن ها خارج از خط جریان اصلی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sessions took place either on bureaux premises or in the offices of black community groups.
[ترجمه گوگل]جلسات یا در محل دفاتر و یا در دفاتر گروه های جامعه سیاه پوستان برگزار می شد
[ترجمه ترگمان]نشست ها یا در دفتر کار یا در دفاتر گروه های جامعه سیاه انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In response to such shortages bureaux may mount campaigns to recruit more volunteers.
[ترجمه گوگل]در پاسخ به چنین کمبودهایی، دفاتر ممکن است کمپین هایی را برای جذب داوطلبان بیشتر ترتیب دهند
[ترجمه ترگمان]در واکنش به این کمبودها، ممکن است مبارزات انتخاباتی برای استخدام داوطلبان بیشتر صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some bureaux have been invited in by the probation or education departments or by the prison governor.
[ترجمه گوگل]برخی از دفاتر توسط ادارات تعلیم و تربیت یا آموزش و پرورش یا فرماندار زندان دعوت شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی از صرافی ها از سوی سازمان های بازپروری یا تحصیلی یا فرماندار زندان دعوت شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Computer bureaux and other persons providing computer services for payment can now register a service mark.
[ترجمه گوگل]دفاتر رایانه و سایر افرادی که خدمات رایانه ای را برای پرداخت ارائه می دهند، اکنون می توانند علامت خدمات را ثبت کنند
[ترجمه ترگمان]دفاتر کامپیوتری و افراد دیگر که خدمات کامپیوتری برای پرداخت را تامین می کنند، اکنون می توانند یک نشانه خدمات را ثبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They wanted volunteers to have placements in other bureaux.
[ترجمه گوگل]آنها می خواستند که داوطلبان در سایر دفاتر مستقر شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواستند که داوطلبان در دفاتر دیگر تبلیغ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Citizens' Advice Bureaux are used to helping people sort out their debt problems.
[ترجمه گوگل]دفاتر مشاوره شهروندان برای کمک به مردم برای حل مشکلات بدهی خود استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مشاوره شهروندان برای کمک به مردم برای حل مشکلات بدهی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On visits to both bureaux, we felt that their working practices eliminate any reasonable possibility of this happening.
[ترجمه گوگل]در بازدید از هر دو دفتر، ما احساس کردیم که شیوه های کاری آنها هر گونه احتمال معقول این اتفاق را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]در دیدار از هر دو دفتر، ما احساس کردیم که اقدامات کاری آن ها هر گونه امکان منطقی برای این اتفاق را از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since the 1987 article, some bureaux have taken action to ease the difficulties of the hearing impaired.
[ترجمه گوگل]از زمان مقاله 1987، برخی از دفاتر برای کاهش مشکلات افراد کم شنوایی اقدام کرده اند
[ترجمه ترگمان]از سال ۱۹۸۷ برخی از صرافی ها به منظور رفع مشکلات اختلال شنوایی، اقدام به عمل نموده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exchange bureaux are sited at all main entry points.
[ترجمه گوگل]صرافی ها در تمام نقاط ورودی اصلی مستقر هستند
[ترجمه ترگمان]صرافی ها در همه نقاط ورودی اصلی نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The recommended salary scale for bureaux managers is pegged to local authority rates for professional staff.
[ترجمه گوگل]مقیاس حقوق توصیه شده برای مدیران دفاتر با نرخ های مقامات محلی برای کارکنان حرفه ای مرتبط است
[ترجمه ترگمان]مقیاس حقوق توصیه شده برای صرافی ها به نرخ بالای اختیارات محلی برای کارکنان حرفه ای ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Equally citizens' advice bureaux may be able to assist with advice and information which may further your case.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، دفاتر مشاوره شهروندان ممکن است بتوانند با مشاوره و اطلاعاتی که ممکن است به پرونده شما کمک کند، کمک کنند
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه شهروندان توصیه می کنند که می توانند با مشاوره و اطلاعاتی که ممکن است پرونده شما را بیشتر کند، کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our head of bureaux suggested they ring the Foreign Office.
[ترجمه گوگل]رئیس ادارات ما به آنها پیشنهاد داد که با وزارت خارجه تماس بگیرند
[ترجمه ترگمان]رئیس دفتر ما پیشنهاد کرد که به اداره امور خارجه زنگ بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bureaux is a plural of bureau.

پیشنهاد کاربران

جمع کلمه bureau. یعنی دفاتر. اداره ها. قفسه لباس ها. میز تحریر ها
دفاتر ( محل کار )

بپرس