1. This was publicly proclaimed as a struggle against bureaucratism and embourgeoisement.
[ترجمه گوگل]این علناً به عنوان مبارزه علیه بوروکراتیسم و بورژوازی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]این موضوع در ملا عام به عنوان نبردی علیه bureaucratism و embourgeoisement اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این موضوع در ملا عام به عنوان نبردی علیه bureaucratism و embourgeoisement اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Don't be contaminated by bureaucratism.
[ترجمه گوگل]آلوده بوروکراتیسم نباشید
[ترجمه ترگمان] با \"bureaucratism\" آلوده نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با \"bureaucratism\" آلوده نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Bureaucratism for Trotsky was more than just maladministration or red tape.
[ترجمه گوگل]بوروکراتیسم برای تروتسکی چیزی بیش از سوء مدیریت یا تشریفات اداری بود
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism برای Trotsky بیش از یک نوار چسب قرمز یا قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism برای Trotsky بیش از یک نوار چسب قرمز یا قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Post-revolutionary bureaucratism consisted of authoritarianism, unrealistic planning and red tape.
[ترجمه گوگل]بوروکراتیسم پس از انقلاب شامل اقتدارگرایی، برنامه ریزی غیرواقعی و تشریفات اداری بود
[ترجمه ترگمان]bureaucratism پس از انقلاب شامل authoritarianism، برنامه ریزی غیرواقعی و نوار قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]bureaucratism پس از انقلاب شامل authoritarianism، برنامه ریزی غیرواقعی و نوار قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Bureaucratism and authoritarianism run counter to Chairman Mao's teachings.
[ترجمه گوگل]بوروکراتیسم و اقتدارگرایی در تضاد با آموزه های رئیس مائو است
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism و استبداد بر خلاف آموزه های مائو عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Bureaucratism و استبداد بر خلاف آموزه های مائو عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We still encounter case of pilfering, eyewash and bureaucratism.
[ترجمه گوگل]ما هنوز با دزدی، شستشوی چشم و بوروکراتیسم مواجه هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم در مورد دستبرد زدن به pilfering، eyewash و bureaucratism روبرو میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما هنوز داریم در مورد دستبرد زدن به pilfering، eyewash و bureaucratism روبرو میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This has become a major cause of our bureaucratism.
[ترجمه گوگل]این عامل اصلی بوروکراتیسم ما شده است
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به یکی از دلایل اصلی of ما شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به یکی از دلایل اصلی of ما شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objecting Bureaucratism is consistent position of our government and Commumist Party.
[ترجمه گوگل]مخالفت با بوروکراتیسم موضع ثابت دولت ما و حزب کمونیست است
[ترجمه ترگمان]Objecting Bureaucratism جایگاه ثابتی از دولت و حزب Commumist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Objecting Bureaucratism جایگاه ثابتی از دولت و حزب Commumist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Increasing efficiency and eliminating bureaucratism include, among other things, streamlining Party and government organs.
[ترجمه گوگل]افزایش کارایی و از بین بردن بوروکراتیسم، از جمله، سادهسازی ارگانهای حزبی و دولتی است
[ترجمه ترگمان]افزایش بهره وری و از بین بردن bureaucratism شامل موارد دیگر، ساده سازی حزب و ارگان های دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش بهره وری و از بین بردن bureaucratism شامل موارد دیگر، ساده سازی حزب و ارگان های دولتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Produce bureaucratism necessarily, make laborer lacks due stimulation.
[ترجمه گوگل]لزوماً بوروکراتیسم تولید کنید، کاری کنید که کارگر فاقد انگیزه لازم باشد
[ترجمه ترگمان]تولید محصولات لزوما باعث ایجاد انگیزه و کمبود کارگر نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تولید محصولات لزوما باعث ایجاد انگیزه و کمبود کارگر نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Formalism is a kind of bureaucratism.
[ترجمه گوگل]فرمالیسم نوعی بوروکراتیسم است
[ترجمه ترگمان] formalism \"یه نوع\" bureaucratism \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] formalism \"یه نوع\" bureaucratism \"- ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Among some cadres bureaucratism assumes the form of conceit and complacency.
[ترجمه گوگل]در میان برخی از کادرها، بوروکراتیسم شکل خودپسندی و از خود راضی به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]در میان برخی از کادر، bureaucratism شکل غرور و complacency را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در میان برخی از کادر، bureaucratism شکل غرور و complacency را فرض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Another fairy widespread form of bureaucratism is authoritarianism.
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از شکلهای گسترده بوروکراتیسم، اقتدارگرایی است
[ترجمه ترگمان]یک شکل رایج دیگر از bureaucratism، authoritarianism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک شکل رایج دیگر از bureaucratism، authoritarianism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The history and future are interlinked on this: Bureaucratism, essence is division layer makes pyramid structure.
[ترجمه گوگل]تاریخ و آینده در این مورد به هم مرتبط هستند: بوروکراتیسم، ذات لایه تقسیم است که ساختار هرمی را می سازد
[ترجمه ترگمان]تاریخ و آینده به این صورت به هم پیوند خورده است: Bureaucratism، اساس یک لایه تقسیم است که ساختار هرم را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاریخ و آینده به این صورت به هم پیوند خورده است: Bureaucratism، اساس یک لایه تقسیم است که ساختار هرم را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. We must constantly combat such manifestations of bureaucratism and isolation from the masses.
[ترجمه گوگل]ما باید دائماً با چنین مظاهر بوروکراتیسم و انزوا از توده ها مبارزه کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به طور مداوم با چنین تجلیات of و انزوا از توده های مردم مبارزه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما باید به طور مداوم با چنین تجلیات of و انزوا از توده های مردم مبارزه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید