bupropion

جمله های نمونه

1. Bupropion and naltrexone are both widely regarded as having a fairly good profile with regard to risks and side effects.
[ترجمه گوگل]بوپروپیون و نالترکسون هر دو به طور گسترده دارای مشخصات نسبتاً خوبی با توجه به خطرات و عوارض جانبی هستند
[ترجمه ترگمان]بوپروپیون و بوپروپیون هر دو به طور گسترده به عنوان داشتن یک پروفایل نسبتا خوب با توجه به خطرات و عوارض جانبی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If bupropion is found to be more effective for smoking cessation than sertraline, the investigators plan to repeat the trials in non-depressed pregnant women.
[ترجمه گوگل]اگر مشخص شود که بوپروپیون برای ترک سیگار نسبت به سرترالین موثرتر است، محققان قصد دارند آزمایشات را در زنان باردار غیر افسرده تکرار کنند
[ترجمه ترگمان]اگر bupropion برای ترک سیگار موثرتر از sertraline باشد، بازرسان قصد دارند تا آزمایش ها را در زنان باردار non تکرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unlike nicotine replacement therapy, bupropion doesn't contain nicotine. It's thought to decrease tobacco cravings and withdrawal symptoms by increasing the levels of certain brain chemicals.
[ترجمه گوگل]برخلاف درمان جایگزین نیکوتین، بوپروپیون حاوی نیکوتین نیست تصور می شود که با افزایش سطوح برخی از مواد شیمیایی مغز میل به تنباکو و علائم ترک را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]نیکوتین بر خلاف روش درمان جایگزین نیکوتین، نیکوتین را مهار نمی کند تصور می شود که مصرف دخانیات را کاهش داده و علایم مصرف کنندگان را با افزایش میزان مواد شیمیایی خاص مغزی کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bupropion (Zyban) alone, or in combination with the nicotine lozenge, also did not increase cessation rates among patients with a history of anxiety disorders.
[ترجمه گوگل]بوپروپیون (Zyban) به تنهایی یا در ترکیب با قرص نیکوتینی، میزان قطع مصرف را در بیماران با سابقه اختلالات اضطرابی افزایش نداد
[ترجمه ترگمان]بوپروپیون (بوپروپیون (Zyban)به تنهایی، یا در ترکیب با قرص مکیدنی نیکوتین، میزان توقف در میان بیماران با سابقه اختلالات اضطرابی را افزایش نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In obese mice, treatment with bupropion, naltrexone or the combination resulted in a 27%, 49% and 94% reduction of food intake, respectively.
[ترجمه گوگل]در موش های چاق، درمان با بوپروپیون، نالترکسون یا ترکیبی به ترتیب منجر به کاهش 27٪، 49٪ و 94٪ در مصرف غذا شد
[ترجمه ترگمان]در موش های چاق، درمان با bupropion، naltrexone یا ترکیبی منجر به افزایشی ۲۷ درصدی، ۴۹ درصد و ۹۴ درصد کاهش مصرف مواد غذایی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. AIM To evaluate the efficacy and safety of bupropion for smoking cessation in schizophrenia.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی اثربخشی و ایمنی بوپروپیون برای ترک سیگار در اسکیزوفرنی
[ترجمه ترگمان]به منظور ارزیابی اثربخشی و ایمنی of برای توقف سیگار در schizophrenia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A common anti-depressant, Bupropion, can decrease craving for Internet game play as well as the brain activity triggered by video game cues, research in South Korea suggests.
[ترجمه گوگل]تحقیقات در کره جنوبی نشان می دهد که یک داروی ضد افسردگی رایج، بوپروپیون، می تواند میل به بازی های اینترنتی و همچنین فعالیت مغز ناشی از نشانه های بازی های ویدیویی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در کره جنوبی حاکی از آن است که یک ضد افسردگی عمومی ضد افسردگی، بوپروپیون، می تواند میل به بازی اینترنتی و نیز فعالیت های مغزی که توسط نشانه های بازی ویدیویی ایجاد شده است را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In addition, the medicines bupropion (brand name Zyban) and varenicline (Champix) work on your brain chemistry to reduce cravings for nicotine.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، داروهای بوپروپیون (با نام تجاری Zyban) و وارنیکلین (Champix) روی شیمی مغز شما برای کاهش میل به نیکوتین اثر می‌گذارند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، داروهای bupropion (نام برند Zyban)و varenicline (Champix)برای کاهش تمایل به نیکوتین استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bupropion has not been tested in controlled trials for either smoking or depression in pregnant women.
[ترجمه گوگل]بوپروپیون در کارآزمایی های کنترل شده برای سیگار کشیدن یا افسردگی در زنان باردار آزمایش نشده است
[ترجمه ترگمان]بوپروپیون در آزمایش ها کنترل شده برای سیگار کشیدن یا افسردگی در زنان باردار مورد آزمایش قرار نگرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For bupropion, 46 cases of suicidal ideationand 29 of suicidal behaviors, including 10 deaths, were associatedwith the drug since 199 when it was approved for smoking cessationas Zyban.
[ترجمه گوگل]برای بوپروپیون، 46 مورد افکار خودکشی و 29 مورد از رفتارهای خودکشی، از جمله 10 مورد مرگ، با این دارو از سال 199 که برای ترک سیگار تایید شد به عنوان Zyban همراه بود
[ترجمه ترگمان]برای bupropion، ۴۶ مورد خودکشی خودکشی در ۲۹ مورد از رفتارهای خودکشی، از جمله ۱۰ مرگ، از ۱۹۹ فرد در زمانی که به خاطر سیگار کشیدن cessationas مورد تایید قرار گرفت، مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some of the genes influence basic cell communication; others code for enzymes that break down bupropion in the body.
[ترجمه گوگل]برخی از ژن ها بر ارتباطات سلولی اساسی تأثیر می گذارند برخی دیگر آنزیم هایی را کد می کنند که بوپروپیون را در بدن تجزیه می کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از ژن ها، ارتباط سلول بنیادی را تحت تاثیر قرار می دهند؛ برخی دیگر از کدها برای آنزیم ها که bupropion را در بدن می شکنند وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bupropion is a prescription medication classified as a type of antidepressant. A sustained-release form of bupropion is approved for smoking cessation.
[ترجمه گوگل]بوپروپیون یک داروی تجویزی است که به عنوان یک نوع ضد افسردگی طبقه بندی می شود فرم رهش پایدار بوپروپیون برای ترک سیگار تایید شده است
[ترجمه ترگمان]بوپروپیون یک داروی تجویز شده به عنوان نوعی از داروهای ضد افسردگی است فرم رسمی منتشر شده از bupropion برای توقف سیگار تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Objective To establish a HPLC method for the determination of bupropion hydrochloride in human plasma.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد یک روش HPLC برای تعیین هیدروکلراید بوپروپیون در پلاسمای انسان
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک روش HPLC برای تعیین of bupropion در پلاسما انسان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The results of the study showed that women who used bupropion and citalopram or escitalopram all reduced their smoking.
[ترجمه گوگل]نتایج این مطالعه نشان داد زنانی که از بوپروپیون و سیتالوپرام یا اسیتالوپرام استفاده می‌کردند همگی سیگار کشیدن خود را کاهش دادند
[ترجمه ترگمان]نتایج این تحقیق نشان داد که زنانی که از bupropion و citalopram استفاده کرده اند همه سیگار خود را کاهش داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (pharmacology) monocyclic aminoketone drug used to treat depression and to help patients quit smoking (marketed under the brand names wellbutrin and amfebutamone)

پیشنهاد کاربران

بپرس