bunting

/ˈbəntɪŋ//ˈbʌntɪŋ/

معنی: پارچه سست بافت پرچمی، شنل بچگانه
معانی دیگر: ردیفی از پرچم های کوچک (که در تزیین خیابان ها و ساختمان ها به کار می روند)، نوار پرچم، پرچمچه، (جانورشناسی) دانه خوار سیاه (تیره ی emberizidae و جنس های passerina و emberiza)، خطابی دوستانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a light, loose wool or cotton fabric often used to make flags.

(2) تعریف: a group of flags considered collectively, such as those on a ship.

(3) تعریف: colorful banners, streamers, or the like made of bunting.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various small, colorful birds of the finch family.
اسم ( noun )
• : تعریف: a hooded sleeping garment for infants.

جمله های نمونه

1. the streets were decorated with red, blue, and white bunting
خیابان ها با پرچم های سرخ و آبی و سفید آذین بندی شده بودند.

2. The country is gay with all colors of bunting.
[ترجمه گوگل]کشور همجنس گرا است با تمام رنگ های بند
[ترجمه ترگمان]این کشور از همه رنگ های of لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Flags and bunting hung limply in the still, warm air.
[ترجمه گوگل]پرچم‌ها و گلدسته‌ها در هوای آرام و گرم آویزان بودند
[ترجمه ترگمان]پرچم های سه رنگ و ظریف در هوای آرام و گرم آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nairoby is already decked out in bunting.
[ترجمه گوگل]نایروبی در حال حاضر با بند تزئین شده است
[ترجمه ترگمان]Nairoby در حال حاضر با نوار bunting تزیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Red, white and blue bunting hung in the city's renovated train station.
[ترجمه گوگل]بند قرمز، سفید و آبی در ایستگاه قطار بازسازی شده شهر آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]پرچم قرمز، سفید و آبی در ایستگاه قطار بازسازی شده شهر آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Villagers decked the streets with bunting.
[ترجمه گوگل]روستاییان خیابان ها را با سنگ زنی تزئین کردند
[ترجمه ترگمان]روستاییان خیابان را با نوار bunting تزئین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Snow bunting males are unmistakable in their all-white plumage with black backs.
[ترجمه گوگل]نرهای برف‌زن در پرهای تمام سفید خود با پشت‌های مشکی غیرقابل انکار هستند
[ترجمه ترگمان]مردان سفید برفی، پره ای سفید و سفید شان را تشخیص می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a month the indigo bunting will sing and build its nest in the brambles.
[ترجمه گوگل]در یک ماه، نیل نیل آواز خواهد خواند و لانه خود را در میان خرچنگ ها خواهد ساخت
[ترجمه ترگمان]در عرض یک ماه، bunting نیل برای ساختن آشیانه خود در بوته ها آواز خواهد خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Scrubland birds such as reed bunting and curlew breed here.
[ترجمه گوگل]پرندگان اسکرابلند مانند نی باندینگ و کرلو در اینجا پرورش می یابند
[ترجمه ترگمان]پرندگان scrubland مثل bunting reed و curlew در اینجا پرورش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hotels were draped with patriotic bunting.
[ترجمه گوگل]هتل ها با سنگ های میهنی پوشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]هتل ها با پارچه های میهن پرستانه پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two bunting species are very different in appearance.
[ترجمه گوگل]دو گونه bunting از نظر ظاهری بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]این دو گروه bunting با ظاهر بسیار متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The two bunting species are very different in appearance. Snow bunting males are unmistakable in their all-white plumage with black backs.
[ترجمه گوگل]دو گونه bunting از نظر ظاهری بسیار متفاوت هستند نرهای برف‌زن در پرهای تمام سفید خود با پشت‌های مشکی غیرقابل انکار هستند
[ترجمه ترگمان]این دو گروه bunting با ظاهر بسیار متفاوت هستند روبان سفید به رنگ های سفید و سفید با پشت سیاه مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bunting had visited the shop 24 hours earlier.
[ترجمه گوگل]بانتینگ 24 ساعت قبل از این مغازه بازدید کرده بود
[ترجمه ترگمان]Bunting ۲۴ ساعت پیش از این مغازه دیدن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I hear one brief song of the indigo bunting. 3: 07-3: 12 PMIt is overcast.
[ترجمه گوگل]من یک آهنگ کوتاه از نیل bunting را می شنوم 3: 07-3: 12 PMI هوا ابری است
[ترجمه ترگمان]یک آهنگ کوتاه از پرچم نیل را می شنوم ۳: ۰۷ - ۳: ۱۲ PMIt ابری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Saw an indigo bunting the other day.
[ترجمه گوگل]روز دیگر یک نیلی را دیدم که بند انداخته است
[ترجمه ترگمان]اون روز یه پرچم طلایی رو دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچه سست بافت پرچمی (اسم)
bunting

شنل بچگانه (اسم)
bunting

انگلیسی به انگلیسی

• cloth used to decorate streets during holidays; fabric used to make flags; action of slowly hitting a ball
brown or gray european passerine bird with a short stout that feeds on seeds
bunting consists of rows of small coloured flags that are used to decorate streets and buildings on special occasions.

پیشنهاد کاربران

( خرده فروشی ) ریسه
پرچم های کوچک اذین بندی
مثال:
the street was decked with bunting
خیابان با پرچم های کوچک آذین بندی، تزئین شده بود.
بانتینگ ( رشته ای از پرچم های کوچک شبیه به آذین که در مناسبت ها و جشنها نصب میکنند ) / معادل تقریبی در فارسی = آذین یا آذین بندی
سربند

بپرس