1. Don't believe what he's saying it's pure bunkum.
2. That is so much bunkum, as every Labour Member knows.
[ترجمه گوگل]همانطور که همه اعضای حزب کارگر می دانند، این مقدار بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]همان طور که هر عضو حزب کارگر می داند، این کار بسیار دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. From bunkum to realistic is a major change in the academic thinking of the Qing Dynasty, but also an important prerequisite of the Classical Literature Theory of Tong Cheng School to produce.
[ترجمه گوگل]از bunkum به واقع گرایانه یک تغییر عمده در تفکر آکادمیک سلسله چینگ است، اما همچنین پیش نیاز مهم نظریه ادبیات کلاسیک مدرسه تانگ چنگ برای تولید است
[ترجمه ترگمان]از bunkum به واقع گرایانه، یک تغییر عمده در تفکر دانشگاهی سلسله کینگ است، اما پیش نیاز مهم تیوری ادبیات کلاسیک تانگ چنگ برای تولید می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It's a load of bunkum.
5. Have you ever met a Liverpool follower who would dare to say that YNWA is a dreadful chant or that talking about "history" is a load of bunkum?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال با یکی از پیروان لیورپول برخورد کرده اید که جرأت کند بگوید YNWA یک شعار وحشتناک است یا اینکه صحبت در مورد "تاریخ" انبوهی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال یکی از طرفداران لیورپول را ملاقات کرده اید که جرات می کند بگوید that یک شعار وحشتناک است و یا اینکه در مورد \"تاریخ\" صحبت می کند بار of است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As we all know by now, these theories of doom are bunkum.
[ترجمه گوگل]همانطور که تا به حال همه ما می دانیم، این تئوری های عذاب بی ارزش هستند
[ترجمه ترگمان]، همونطور که الان میدونیم این نظریه های سرنوشت \"bunkum\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Juliet Hulme: Daddy says the Bibles a alluviation of bunkum!
[ترجمه گوگل]جولیت هولم: بابا میگوید انجیلها مخروبهای از بانکم هستند!
[ترجمه ترگمان]ژولیت می گوید: بابا می گوید انجیل Bibles انجیل است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. All this talk of the happiest days of your life is bunkum to me. I have no happy memories of my childhood.
[ترجمه گوگل]این همه صحبت از شادترین روزهای زندگیت برای من بی ارزش است هیچ خاطره خوشی از کودکی ام ندارم
[ترجمه ترگمان]این حرف شادترین روزه ای زندگی تو برای من است من خاطرات خوشی از دوران کودکی ام ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Juliet Hulme: Daddy says the Bibles a load of bunkum!
[ترجمه گوگل]ژولیت هولم: بابا میگوید انجیلها یک بار باکم هستند!
[ترجمه ترگمان]ژولیت! بابا می گوید: بابا می گوید انجیل پر از انجیل است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This week a record is being made in the output of blah-blah, bunkum, and hypocrisy.
[ترجمه گوگل]این هفته رکوردی در خروجی بلاه بلا، بانکم و ریا ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]این هفته یک رکورد در خروجی فلان و فلان و bunkum و ریا به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. China last year gave the lie to several myths of the prelapsarian era. De-coupling is bunkum and even turbo-charged engines can lose steam.
[ترجمه گوگل]چین در سال گذشته چندین افسانه از دوران پیش از مرگ را دروغ گفت جدا کردن کوپلینگ به صورت کامل است و حتی موتورهای توربو شارژ نیز می توانند بخار را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]سال گذشته چین به چندین افسانه مربوط به دوران prelapsarian دست یافت کوپلینگ bunkum و حتی موتور توربو جت می تواند بخار را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All this talk of the happiest days of your life is bunkum to me .
[ترجمه گوگل]این همه صحبت از شادترین روزهای زندگیت برای من باکم است
[ترجمه ترگمان]این حرف شادترین روزه ای زندگی تو برای من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After a number of years trying to communicate with her through spiritualists, he gave up - deciding the whole thing was bunkum.
[ترجمه گوگل]پس از چند سال تلاش برای برقراری ارتباط با او از طریق روحانیون، او منصرف شد - تصمیم گرفت که همه چیز bunkum بود
[ترجمه ترگمان]پس از چند سال تلاش برای برقراری ارتباط با او از طریق احضار کنندگان، او تسلیم شد و تصمیم گرفت که همه چیز نابود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید