bunkhouse


خوابگاه کارگران مزرعه، خوابگاه کارگران مهاجر کشاورزی، ساختمان خوابگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a building in which many workers can sleep, as on a large farm or ranch.

جمله های نمونه

1. Bunkhouse: Working captives may rest here.
[ترجمه گوگل]Bunkhouse: اسیران کارگر ممکن است در اینجا استراحت کنند
[ترجمه ترگمان]Bunkhouse: زندانیان کاری ممکن است اینجا استراحت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His bunkhouse vacations help defray the expense of two summer ranch hands.
[ترجمه گوگل]تعطیلات خانه‌های تختخواب‌شوی او به پرداخت هزینه دو مزرعه تابستانی کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]تعطیلات bunkhouse به پرداخت هزینه دو کارگر مزرعه تابستانی کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. AGENT LANDAU: ( on radio ) Bunkhouse. We're in the dorm.
[ترجمه گوگل]مامور لاندو: (در رادیو) Bunkhouse ما در خوابگاه هستیم
[ترجمه ترگمان]نماینده ادبی: (در رادیو)Bunkhouse ما در خوابگاه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Brookleigh Estate comprises two residences, a bunkhouse with modest accommodation, an Equestrian centre and Stewart's restaurant.
[ترجمه گوگل]املاک بروکلی شامل دو اقامتگاه، یک خانه تختخواب‌شو با اقامتگاه‌های متوسط، یک مرکز سوارکاری و رستوران استوارت است
[ترجمه ترگمان]املاک Brookleigh شامل دو محل سکونت، a با اقامت متوسط، مرکز سوارکاری و رستوران استوارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His bunkhouse vacations are another way to advertise Montana's ranching traditions.
[ترجمه گوگل]تعطیلات وی در خانه های تخت راه دیگری برای تبلیغ سنت های دامداری مونتانا است
[ترجمه ترگمان]تعطیلات bunkhouse یک راه دیگر برای تبلیغ سنت های ranching مونتانا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In general, Jarrett's bunkhouse vacation would not satisfy patrons expecting the trimmings of a fancy dude ranch.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تعطیلات خانه‌های تخت جارت، مشتریانی را که انتظار تزئینات یک مزرعه‌ای شیک را دارند، راضی نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، برای گذراندن تعطیلات است، برای گذراندن یک مزرعه پر زرق و برق، مشتری را راضی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But workers were paid low wages, lived mostly in overcrowded bunkhouses and were subjected to daily body searches and internal scans.
[ترجمه گوگل]اما کارگران دستمزد کمی دریافت می‌کردند، بیشتر در خانه‌های دو طبقه پر ازدحام زندگی می‌کردند و روزانه تحت بازرسی بدنی و اسکن‌های داخلی قرار می‌گرفتند
[ترجمه ترگمان]اما دست مزد کارگران کم بود، بیشتر در bunkhouses پرجمعیت زندگی می کرد و در معرض بازرسی بدنی روزانه و اسکن داخلی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Q I have been trying with little success to get hold of a list of camping barn and bunkhouse type accommodations.
[ترجمه گوگل]س: من با موفقیت اندکی تلاش کرده ام تا لیستی از انبارهای کمپینگ و اقامتگاه های خوابگاهی به دست بیاورم
[ترجمه ترگمان]سوال: من با موفقیت اندکی تلاش کرده ام تا لیستی از barn اردو و محل اقامت bunkhouse تهیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They had some privacy, if only a footlocker in the bunkhouse.
[ترجمه گوگل]آنها کمی حریم خصوصی داشتند، اگر فقط یک پاپوش در خانه تختخواب بود
[ترجمه ترگمان]آن ها کمی تنها بودند، اگر فقط یک چمدان در اتاقک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• building used to house workers (on a farm, etc.)

پیشنهاد کاربران

کمپ
آشیانه هلیکوپتر و هواپیما
به معنی اتاق خلبان هم هست

بپرس