1. She tripped,fell,and bunged up her knees.
[ترجمه گوگل]او زمین خورد، افتاد و زانوهایش را به هم زد
[ترجمه ترگمان]پایش لیز خورد و افتاد و زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پایش لیز خورد و افتاد و زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My nose is bunged up. I must be getting a cold.
[ترجمه گوگل]بینی من بلند شده است حتما دارم سرما میخورم
[ترجمه ترگمان] دماغم داره از دهنم در میره باید سرما بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دماغم داره از دهنم در میره باید سرما بخورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His nose was bunged up. He has catched a cold.
[ترجمه گوگل]بینی اش بلند شده بود سرما خورده است
[ترجمه ترگمان]بینی اش را بالا کشید سرما خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بینی اش را بالا کشید سرما خورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The drains are bunged up with dead leaves.
[ترجمه گوگل]زهکش ها با برگ های مرده پوشیده شده اند
[ترجمه ترگمان]The انباشته از برگ های مرده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The انباشته از برگ های مرده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My nose is all bunged up this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح دماغم کلفت شده
[ترجمه ترگمان] امروز صبح دماغم خورد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] امروز صبح دماغم خورد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her car was pretty bunged up from an accident.
[ترجمه گوگل]ماشینش بر اثر تصادف خیلی خراب شده بود
[ترجمه ترگمان]ماشینش از یه تصادف خیلی داغون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماشینش از یه تصادف خیلی داغون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I managed to bung up the hole in the ceiling with some paper.
[ترجمه گوگل]موفق شدم با مقداری کاغذ سوراخ سقف را باز کنم
[ترجمه ترگمان]موفق شدم که با چند تکه کاغذ سوراخ را سوراخ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موفق شدم که با چند تکه کاغذ سوراخ را سوراخ کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The waste bunged up the hole.
[ترجمه گوگل]ضایعات سوراخ را به هم زد
[ترجمه ترگمان] ضایعات توی سوراخ ایجاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ضایعات توی سوراخ ایجاد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The toilet was bunged up with paper.
[ترجمه گوگل]توالت با کاغذ پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]توالت با کاغذی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توالت با کاغذی پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My nose is bunged up with a cold.
[ترجمه گوگل]دماغم از سرما خورده است
[ترجمه ترگمان]دماغم داره سرد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دماغم داره سرد میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My nose is all bunged up.
[ترجمه گوگل]دماغم همش بلند شده
[ترجمه ترگمان]دماغ من همه جا داره پر از آب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دماغ من همه جا داره پر از آب میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The sink's bunged up again.
[ترجمه گوگل]سینک دوباره خراب شد
[ترجمه ترگمان]سینک دوباره پر از آب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سینک دوباره پر از آب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her eyes were bunged up.
[ترجمه گوگل]چشمانش درهم بود
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشم هایش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The way to stop concrete cracking is to bung up small cracks before they enlarge.
[ترجمه گوگل]راه جلوگیری از ترک خوردگی بتن این است که ترک های کوچک را قبل از بزرگ شدن باز کنید
[ترجمه ترگمان]راه جلوگیری از ترک برداشتن بتن ایجاد ترک های کوچک قبل از بزرگ شدن آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]راه جلوگیری از ترک برداشتن بتن ایجاد ترک های کوچک قبل از بزرگ شدن آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید