bundling ( بازاریابی )
بسته فروشی، فروش بسته ای محصولات و خدمات
بسته فروشی، فروش بسته ای محصولات و خدمات
سراسیمه
با عجله
he came bundling into the room
با عجله
پیکره بندی
بسته بندی کردن، گرداوری کردن
bundling ( مهندسی مخابرات - پست )
واژه مصوب: چهارنخ کردن
تعریف: بستهبندی تعدادی از اقلام پُستی به صورت چهارنخ و با دست یا ماشین، برای حفاظت از مرسولات، جلوگیری از آسیبدیدگی، تسهیل در امر جابهجایی و تجزیۀ بستهها پس از خارج کردن از کیسههای پُستی
واژه مصوب: چهارنخ کردن
تعریف: بستهبندی تعدادی از اقلام پُستی به صورت چهارنخ و با دست یا ماشین، برای حفاظت از مرسولات، جلوگیری از آسیبدیدگی، تسهیل در امر جابهجایی و تجزیۀ بستهها پس از خارج کردن از کیسههای پُستی
جمع بندی کردن
رشته علوم اقتصادی: قیمت گذاری فروش بسته ای محصول