bundles

جمله های نمونه

1. farmers were pitching bundles of cotton into the wagon
کشاورزان بسته های پنبه را به داخل واگن می انداختند.

2. this machine cuts and bundles hay, and then spits it out
این ماشین علف خشک را می برد و بسته بندی می کند و سپس به بیرون می افکند.

3. this machine presses and bundles the hay
این دستگاه کاه را فشرده و عدل بندی می کند.

4. bind the dollars together in bundles of one hundred
دلارها را صد تا صد تا به هم ببند.

5. she packed her clothes in two bundles
جامه های خود را در دو بقچه پیچید.

6. pari sorted the underpants and socks into neat bundles
پری زیر شلواری ها و جوراب ها را به طور منظم دسته دسته کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس