bunch up


دور هم جمع شدن، انباشته شدن یا کردن، به هم گرایش داشتن

جمله های نمونه

1. Your clothes will bunch up if you keep them in the suitcase.
[ترجمه گوگل]اگر لباس‌هایتان را در چمدان نگه دارید، دسته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اگه اونا رو تو چمدون نگه داری لباسات خیلی سنگین می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is highly-charged and will bunch up entire sections of the Time Track if restimulated.
[ترجمه گوگل]شارژدهی بالایی دارد و در صورت تحریک مجدد، کل بخش های مسیر زمان را جمع می کند
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار پرهزینه است و در صورت لزوم، تمام بخش های مسیر زمان را تشکیل خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Thinning scissors are used by hair dressers and have serrated cutting edges so that hair is cut at different lengths. This way it doesn't all "bunch up" together.
[ترجمه گوگل]قیچی های نازک توسط آرایشگرها استفاده می شود و دارای لبه های برش دندانه دار است تا موها در طول های مختلف کوتاه شوند به این ترتیب همه چیز با هم "دسته" نمی شود
[ترجمه ترگمان]قیچی باغبانی با استفاده از قیچی dressers مورد استفاده قرار می گیرد و لبه های برش دندانه دار دارد و موهایش در فواصل مختلف بریده می شود به این ترتیب همه با هم جمع نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sometimes when you're inside the girl they'll bunch up in weird ways and feel strange.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات وقتی در درون دختر هستید، آنها به شیوه های عجیبی جمع می شوند و احساس عجیبی می کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها که درون دختری هستی که راه های عجیبی پیدا می کنند و احساس عجیبی به او دست می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This stronger pull makes the water bunch up a little under the Moon, creating a high tide.
[ترجمه گوگل]این کشش قوی‌تر باعث می‌شود که آب کمی در زیر ماه جمع شود و جزر و مد بالا ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این کشش قوی تر باعث می شود که آب در زیر ماه کمی بالا رود و باعث ایجاد موج عظیمی در آب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cereuses tend to bloom at night. When they bunch up, I will pick up some to give my friends as a gift.
[ترجمه گوگل]سروس ها معمولا در شب شکوفا می شوند وقتی جمع شدند، من مقداری برمی دارم تا به دوستانم هدیه بدهم
[ترجمه ترگمان]Cereuses در شب شکوفه می دهند وقتی کارشون تموم شد، یه سری از دوستام رو بعنوان هدیه انتخاب می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spread out more. Don't bunch up on the centre.
[ترجمه گوگل]بیشتر پخش کنید در مرکز جمع نشوید
[ترجمه ترگمان]باز هم پخش کنید به مرکز توجه نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The teacher told his pupils to spread out and not to bunch up in the center of the playground.
[ترجمه گوگل]معلم به دانش‌آموزانش گفت که در وسط زمین بازی جمع نشوند
[ترجمه ترگمان]معلم به شاگردانش گفت که در وسط حیاط مدرسه جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. John stopped, forcing the rest of the group to bunch up behind him.
[ترجمه گوگل]جان ایستاد و بقیه گروه را مجبور کرد پشت سر او جمع شوند
[ترجمه ترگمان]جان ایستاد، بقیه گروه را مجبور کرد تا پشت سرش جمع شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cross the road one at a time -- don't bunch up.
[ترجمه گوگل]جاده را یکی یکی رد کنید -- دسته جمعی نکنید
[ترجمه ترگمان]تو جاده یکی رو ببر بالا - زیاد تکون نخور -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bears, we joke, will get any stragglers, so we bunch up more tightly into swaying, giggling file.
[ترجمه گوگل]به شوخی می‌گوییم خرس‌ها با هر قلدری روبرو می‌شوند، بنابراین ما محکم‌تر به پرونده‌ای تاب می‌خوریم و می‌خندیم
[ترجمه ترگمان]خرس ها، شوخی می کنیم، ما هم شوخی می کنیم، به همین دلیل تعداد بیشتری از stragglers را به دست می گیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The side somersault is a stunt in three circuits to bunch up the body.
[ترجمه گوگل]سالتو جانبی یک شیرین کاری در سه مدار برای جمع کردن بدنه است
[ترجمه ترگمان]در کناری معلق زدن در سه مدار که بدن را تشکیل می دهند معلق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To bend the arm at the elbow, the muscle at the front of the upper arm has to shorten and bunch up.
[ترجمه گوگل]برای خم کردن بازو در آرنج، عضله جلوی بازو باید کوتاه و جمع شود
[ترجمه ترگمان]برای خم کردن دست در آرنج، ماهیچه جلوی بازوی بالایی باید کوتاه و شلوغ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lines around the eyes do sometimes appear in intense fake smiles, and the cheeks may bunch up, making it look as if the eyes are contracting and the smile is genuine.
[ترجمه گوگل]خطوط اطراف چشم گاهی اوقات در لبخندهای ساختگی شدید ظاهر می شوند و گونه ها ممکن است جمع شوند و به نظر می رسد که چشم ها منقبض شده و لبخند واقعی است
[ترجمه ترگمان]خطوط اطراف چشم ها گاهی در لبخنده ای ساختگی شدید ظاهر می شوند و گونه ها ممکن است بالا بروند و طوری به نظر برسند که چشم ها منقبض می شوند و لبخند حقیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس