1. She was bumped off her job.
2. With more people flying these days, there is a greater chance of getting bumped off your flight.
 [ترجمه گوگل]این روزها با تعداد بیشتری از افراد که پرواز می کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که از پرواز شما خارج شوند 
[ترجمه ترگمان]با اینکه این روزها افراد بیشتری در پرواز هستند، احتمال بیشتری برای فرار از پرواز شما وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The old man who owned the jewels was bumped off by the thieves.
 [ترجمه گوگل]دزدان پیرمردی را که جواهرات را در اختیار داشت از پا درآوردند 
[ترجمه ترگمان]پیرمرد صاحب جواهرات را دید که از کنار دزدها به زمین افتاده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. They planned to bump off the mobster.
 [ترجمه گوگل]آنها قصد داشتند با اوباش برخورد کنند 
[ترجمه ترگمان] اونا برنامه ریزی کردن که مافیا رو منفجر کنن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. I was worried about being bumped off the flight.
 [ترجمه گوگل]من نگران بودم که از پرواز خارج شوم 
[ترجمه ترگمان] نگران برخورد با هواپیما بودم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Some users couldn't log in, others kept getting bumped off .
 [ترجمه گوگل]برخی از کاربران نمیتوانستند وارد شوند، برخی دیگر مدام با مشکل مواجه میشوند 
[ترجمه ترگمان]بعضی از کاربران قادر به ورود به سیستم نبودند، اما بقیه مرتبا با مشکل مواجه می شدند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. Each is a hermetically sealed universe, bumping off the others with very little cross-pollination.
 [ترجمه گوگل]هر یک از این جهانها بهصورت هرمتیکی مهر و موم شدهاند که با گردهافشانی بسیار کم، با دیگران برخورد میکند 
[ترجمه ترگمان]هر کدام یک جهان محکم بسته هستند و با گرده افشانی متقاطع خیلی کوچک به دیگران تنه می زنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. Mead was bumped off major cases and firm committees, then given only administrative duties, the lawsuit alleges.
 [ترجمه گوگل]دعوی ادعا میکند که مید از پروندههای اصلی و کمیتههای شرکت حذف شد، سپس فقط وظایف اداری به آنها داده شد 
[ترجمه ترگمان]به مید ۳۸ با توجه به پرونده های اصلی و کمیته های شرکت برخورد کرد، و سپس تنها به وظایف اجرایی واگذار شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Mrs Cons-Boutboul, it is said, therefore decided to have Mr Perrot bumped off.
 [ترجمه گوگل]گفته میشود که خانم Cons-Boutboul، بنابراین تصمیم گرفت که آقای پروت را از بین ببرد 
[ترجمه ترگمان]گفته شده که خانم Cons - Boutboul، به همین دلیل تصمیم گرفته است که آقای Perrot با آن برخورد کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. Too many banks, bump off a third.
 [ترجمه گوگل]بانک های بسیار زیاد، یک سوم را کاهش دهید 
[ترجمه ترگمان] خیلی بانک داره، ضربه سوم میزنه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Or bummed out, or bumped off, or some bumptious buckaroo had burst your bubble.
 [ترجمه گوگل]یا قلع و قمع شده، یا بر هم خورده، یا یک گاومیش پر زرق و برق حباب شما را ترکیده است 
[ترجمه ترگمان]یا قاطی کرده بود، یا یه گاوچران حرف زده بود که تو your منفجر کرده بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Is he there to bump off Jim?
 [ترجمه گوگل]آیا او آنجاست تا با جیم برخورد کند؟ 
[ترجمه ترگمان]جیم آنجا است که جیم بشود؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. He admitted bumping off Baines.
 [ترجمه گوگل]او اعتراف کرد که با بینز برخورد کرده است 
[ترجمه ترگمان] اون اعتراف کرد که داره به \"Baines\" برخورد می کنه 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. But neither could you escape the fact that it seemed specifically designed for bumping off toddlers.
 [ترجمه گوگل]اما نمی توانید از این واقعیت فرار کنید که به نظر می رسد به طور خاص برای ضربه زدن به کودکان نوپا طراحی شده است 
[ترجمه ترگمان]اما شما نمی توانید از این حقیقت فرار کنید که به نظر می رسید برای برخورد با بچه های نوپا، طراحی شده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. I was afraid that at any moment the car would go bumping off it, into the surrounding desert.
 [ترجمه گوگل]می ترسیدم هر لحظه ماشین از روی آن به صحرای اطراف برود 
[ترجمه ترگمان]می ترسیدم که در هر لحظه ماشین از آن بالا برود و به بیابان مجاور برود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید