bump into somebody

پیشنهاد کاربران

We bumped into each other in the city center but she pretended she was looking somewhere else
شانسی ( شانسا ) دیدن یا ملاقات کردن کسی در جایی
جلوی کسی سبز شدن
اتفاقی در خیابان به کسی خوردن بصورت فیزیکی و نه دیدن اتفاقی کسی در خیابان
برخوردن . مواجه شدن با کسی
بطور اتفاقی کسی را دیدن
Syn:run into sombody

بپرس