🔸 معادل فارسی: دست انداز / مانع کوچک / مشکل موقتی / وقفه جزئی
در زبان محاوره ای: یه گیر کوچیک، یه مانع سر راه، یه مشکل گذرا، یه توقف کوتاه
🔸 تعریف ها:
1. ( استعاری – مثبت ) : اشاره به مانعی کوچک یا مشکل موقتی که روند پیشرفت را مختل می کند اما معمولاً قابل حل است
... [مشاهده متن کامل]
مثال: “This is just a bump in the road. We’ll get through it. ” این فقط یه مانع کوچیکه. از پسش برمیایم.
2. ( توصیفی – انگیزشی ) : برای اشاره به چالش های جزئی در مسیر رسیدن به هدف، که نباید باعث توقف کامل شوند
مثال: “Every success story has a few bumps in the road. ” هر داستان موفقیتی چندتا دست انداز داره.
3. ( سازمانی – خنثی ) : در محیط کاری یا پروژه ها برای اشاره به مشکلات جزئی که با مدیریت درست قابل عبور هستند
مثال: “The delay was just a bump in the road. We’re back on track. ” اون تأخیر فقط یه گیر کوچیک بود. دوباره برگشتیم به مسیر.
مترادف ها؛
setback, hiccup, snag, obstacle, delay, complication
در زبان محاوره ای: یه گیر کوچیک، یه مانع سر راه، یه مشکل گذرا، یه توقف کوتاه
🔸 تعریف ها:
1. ( استعاری – مثبت ) : اشاره به مانعی کوچک یا مشکل موقتی که روند پیشرفت را مختل می کند اما معمولاً قابل حل است
... [مشاهده متن کامل]
مثال: “This is just a bump in the road. We’ll get through it. ” این فقط یه مانع کوچیکه. از پسش برمیایم.
2. ( توصیفی – انگیزشی ) : برای اشاره به چالش های جزئی در مسیر رسیدن به هدف، که نباید باعث توقف کامل شوند
مثال: “Every success story has a few bumps in the road. ” هر داستان موفقیتی چندتا دست انداز داره.
3. ( سازمانی – خنثی ) : در محیط کاری یا پروژه ها برای اشاره به مشکلات جزئی که با مدیریت درست قابل عبور هستند
مثال: “The delay was just a bump in the road. We’re back on track. ” اون تأخیر فقط یه گیر کوچیک بود. دوباره برگشتیم به مسیر.
مترادف ها؛
مسأله غیر جدی که باعث تاخیر در کار می شود.