یک فعل اصطلاحی عامیانه به معنای ناراحت یا ناامید کردن کسی، یا احساس بد داشتن نسبت به چیزی.
مترادف؛
upset, disappoint, depress, annoy, bring down
مثال؛
"It really bummed me out when they canceled the concert. " ( واقعاً ناراحتم کرد وقتی کنسرت رو لغو کردن. )
... [مشاهده متن کامل]
"Don’t let one bad grade bum you out. " ( نگذار یه نمره بد حالت رو بگیره. )
"He was totally bummed out after the breakup. " ( بعد از جدایی کاملاً دپرس شده بود. )
- در برخی موارد، "bum out" می تونه به تجربه بد داشتن هم اشاره کنه، مثلاً در امتحان یا حتی مصرف مواد ( در زبان عامیانه آمریکایی ) .
- در حالت اسم گونه، می گن: > "That movie was such a bummer. " > ( اون فیلم واقعاً ضدحال بود. )
مترادف؛
مثال؛
"It really bummed me out when they canceled the concert. " ( واقعاً ناراحتم کرد وقتی کنسرت رو لغو کردن. )
... [مشاهده متن کامل]
"Don’t let one bad grade bum you out. " ( نگذار یه نمره بد حالت رو بگیره. )
"He was totally bummed out after the breakup. " ( بعد از جدایی کاملاً دپرس شده بود. )
- در برخی موارد، "bum out" می تونه به تجربه بد داشتن هم اشاره کنه، مثلاً در امتحان یا حتی مصرف مواد ( در زبان عامیانه آمریکایی ) .
- در حالت اسم گونه، می گن: > "That movie was such a bummer. " > ( اون فیلم واقعاً ضدحال بود. )
حال کسی را گرفتن
حال کسی را گرفتن to bum someone out
ناراحت و نامید کردن، به ترحم واداشتن
به نظرم حالتی که فرد هم ناراحت باشد، هم آزرده، هم ناامید؛ می توان آن را ←دل زده→ ترجمه کرد.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 💙🙏🏼
روحیه رو خراب کردن، دپرس کردن، ناراحت کردن، ناامید کردن
To make upset, annoyed or disappointed
Nowadays I dont watch news. It makes me bummed out
... [مشاهده متن کامل]
ناراحت کردن ـــ معذب کردن
نا امید کردن