فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bullyrags, bullyragging, bullyragged
مشتقات: bullyragger (n.)
حالات: bullyrags, bullyragging, bullyragged
مشتقات: bullyragger (n.)
• : تعریف: to bully, abuse, or intimidate.
• مشابه: bulldoze, bully
• مشابه: bulldoze, bully
- They bullyragged him into signing the contract.
[ترجمه گوگل] آنها او را برای امضای قرارداد مورد آزار و اذیت قرار دادند
[ترجمه ترگمان] او را وادار کردند که قرارداد را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او را وادار کردند که قرارداد را امضا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید