bullseye

پیشنهاد کاربران

۱. خال هدف ۲. هدف ۳. روزنه. نورگیر. بادگیر
مثال:
in line with the bullseye
در هم ترازی با هدف
زدن تو خال. زدن به هدف
/ˈbʊl. zaɪ/
1 -
the circular centre of the object aimed at in games such as darts, or the shot or throw that hit this
مرکز دایره ای جسمی که در بازی هایی مانند دارت، یا شلیک یا پرتابی که به آن می خورد، مورد هدف قرار می گیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

I was amazed when I got a bullseye
2 -
a hard, round sweet that tastes of mint
شیرینی سفت و گردی که طعم نعناع دارد

bullseyebullseye
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/bullseye

بپرس