bullpen

/ˈbʊlˌpen//ˈbʊlˌpen/

معنی: اغل گاو یا حشم
معانی دیگر: (امریکا)، حصار چهارپایان، آغل گاو، (عامیانه) اتاق بزرگ (به ویژه اتاق نرده دار زندان موقت)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an enclosure for keeping bulls.

(2) تعریف: (informal) a place, usu. a cell, where prisoners are kept temporarily.

(3) تعریف: in baseball, an area near the playing field where the relief pitchers practice during the game.

جمله های نمونه

1. The bullpen is a hodgepodge the Phillies are trying to patch with castoffs from other teams.
[ترجمه گوگل]گاوبازی قلابی است که فیلی ها سعی می کنند با تیم های دیگر کنار بگذارند
[ترجمه ترگمان]آغل گروهی است که در حال تلاش برای وصله کردن با castoffs از تیم های دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bullpen needs stability after blowing 56-of-11save opportunities the past two years.
[ترجمه گوگل]گاو نر پس از دمیدن 56 فرصت از 11 سیو در دو سال گذشته به ثبات نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این آغل پس از آنکه ۵۶ - ۱۱ فرصت را در دو سال گذشته از دست داد، به ثبات نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ogea worked out of the bullpen in the division series, making one appearance against the Yankees.
[ترجمه گوگل]اوجیا در سری دیویژن موفق شد و یک بار مقابل یانکی ها ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]Ogea با یک سری از آغل کار می کرد و بر علیه یانکی ها ظاهر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Towers likely will reconstruct the bullpen and add a starting pitcher.
[ترجمه گوگل]برج ها احتمالاً گاو نر را بازسازی می کنند و یک پارچ شروع به آن اضافه می کنند
[ترجمه ترگمان]برج ها به احتمال زیاد the را بازسازی کرده و یک پارچ شروع را به آن اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pat Rapp threw in the bullpen for his final tuneup before starting Wednesday in Chicago.
[ترجمه گوگل]پت رپ قبل از شروع چهارشنبه در شیکاگو، آخرین آهنگ خود را به گلوله انداخت
[ترجمه ترگمان]پت راپ پیش از شروع روز چهارشنبه در شیکاگو، برای آخرین سخنرانی خود در آغل حضور یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No reliever threw a pitch in the bullpen.
[ترجمه گوگل]هیچ تسکین دهنده زمینی را در گاو نر انداخت
[ترجمه ترگمان]هیچ reliever در آغل پرتاب نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Yankees bullpen is also better than in recent years.
[ترجمه گوگل]بولپن یانکیز نیز نسبت به سال های اخیر بهتر است
[ترجمه ترگمان]انبار یانکی ها حتی از چند سال اخیر هم بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The team's bullpen is solid this year.
[ترجمه گوگل]گلوله تیم امسال محکم است
[ترجمه ترگمان]آغل تیمی امسال جامد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Once he began warming in the bullpen, manager would be forced to use him.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او شروع به گرم کردن در گاو نر کرد، مدیر مجبور می شد از او استفاده کند
[ترجمه ترگمان]وقتی شروع به گرم شدن در آغل کرد مدیر مجبور می شد از او استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wang had a long session in the bullpen with pitching coach Ron Guidry on Thursday working to correct the mistake.
[ترجمه گوگل]وانگ روز پنجشنبه یک جلسه طولانی در زمین بازی با ران گیدری مربی توپ داشت که برای تصحیح اشتباه تلاش می کرد
[ترجمه ترگمان]وانگ یک جلسه طولانی در آغل با مربی زدن های ران Guidry در روز پنجشنبه داشت که تلاش می کرد اشتباه را تصحیح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the FBI Bullpen, DOGGETT answers the phone.
[ترجمه گوگل]در FBI Bullpen، DOGGETT به تلفن پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان]\"تو اف بی آی\" اف بی آی \"جواب تلفن رو میده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need our starters to help out our bullpen a little bit more.
[ترجمه گوگل]ما به استارترهایمان نیاز داریم تا کمی بیشتر به ما کمک کنند
[ترجمه ترگمان] باید شروع کنیم برای کمک کردن به آغل، یکم دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Orioles had one last chance against the Cleveland bullpen.
[ترجمه گوگل]اوریول ها آخرین فرصت را در برابر تیم کلیولند داشتند
[ترجمه ترگمان]The آخرین فرصت را در برابر آغل کلولند پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the starting rotation has five right-handers, there likely will be three left-handers in the bullpen.
[ترجمه گوگل]اگر چرخش شروع پنج راست دست داشته باشد، احتمالاً سه چپ دست در گاو نر وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اگر چرخش آغاز شده دارای پنج جناح راست باشد، سه ترک چپ در آغل وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اغل گاو یا حشم (اسم)
bullpen

انگلیسی به انگلیسی

• bull enclosure, fenced in area where bulls are kept
pen in which a bull is kept; cell for the temporary confinement of prisoners or suspects; place where a relief pitcher warms up (baseball)

پیشنهاد کاربران

### ۱. در ورزش بیسبال ( معنی اصلی )
✅ ترجمه: محل استراحت پیچرهای ذخیره
- مثال:
"The relief pitchers were warming up in the bullpen. "
( "پیچرهای ذخیره در محل مخصوص در حال گرم کردن بودند. " )
...
[مشاهده متن کامل]

### ۲. در محیط کسب وکار
✅ ترجمه: فضای کار اشتراکی/تیم پشتیبان
- مثال:
"The sales team works in an open bullpen area. "
( "تیم فروش در یک فضای کار اشتراکی فعالیت می کند. " )
### ۳. در امور نظامی
✅ ترجمه: منطقه آماده باش
- مثال:
"Soldiers waited in the bullpen for deployment. "
( "سربازان در منطقه آماده باش منتظر اعزام بودند. " )
### ۴. در دامداری
✅ ترجمه: محل نگهداری موقت گاوها
- مثال:
"The cattle were kept in the bullpen overnight. "
( "گاوها شبانه در محل مخصوص نگهداری شدند. " )
### ۵. در زندان ها
✅ ترجمه: حیاط عمومی زندان
- مثال:
"Prisoners get one hour daily in the bullpen. "
( "زندانیان روزانه یک ساعت در حیاط عمومی هستند. " )
### ۶. در روزنامه نگاری
✅ ترجمه: اتاق خبر مشترک
- مثال:
"Reporters were working in the noisy bullpen. "
( "خبرنگاران در اتاق خبر شلوغ مشغول کار بودند. " )
تفاوت های کلیدی:
1. در بیسبال → محل مخصوص ورزشی
2. در کسب وکار → فضای کاری باز
3. در نظامی → منطقه انتظار
4. در دامداری → محل نگهداری حیوانات
collocations
### ۱. در بیسبال ( معنی اصلی )
✅ ترجمه: منطقه آماده سازی پیچرها، محل استراحت پیچرهای ذخیره
- Bullpen session → جلسه تمرین پیچرهای ذخیره
- Bullpen catcher → گیرنده مخصوص پیچرهای ذخیره
- Call from the bullpen - > فراخوانی از منطقه ذخیره ها
مثال:
"The manager called for a pitcher from the bullpen. "
( "مربی از منطقه ذخیره ها یک پیچر فراخواند. " )
### ۲. در محیط کسب وکار ( معنی استعاری )
✅ ترجمه: تیم پشتیبان، گروه ذخیره
- Corporate bullpen → تیم پشتیبان شرکت
- Sales bullpen - > گروه ذخیره فروش
- Bullpen area - > منطقه کار تیمی
مثال:
"We keep our best analysts in the corporate bullpen. "
( "بهترین تحلیلگرانمان را در تیم پشتیبان شرکت نگه می داریم. " )
### ۳. در نظامی و امنیتی
✅ ترجمه: منطقه آماده باش، محل تجمع نیروها
- Military bullpen → منطقه آماده باش نظامی
- Security bullpen - > محل تجمع نیروهای امنیتی
مثال:
"The troops waited in the bullpen for their orders. "
( "نیروها در منطقه آماده باش منتظر دستورات بودند. " )
### ۴. در معماری و طراحی فضای کار
✅ ترجمه: فضای کار اشتراکی، محیط کار باز
- Open bullpen → فضای کار اشتراکی باز
- Bullpen design - > طراحی محیط کار جمعی
مثال:
"Our new office features a modern bullpen design. "
( "دفتر جدید ما دارای طراحی مدرن فضای کار جمعی است. " )
### جدول جمع بندی
| Collocation | معنی فارسی | مثال |
| - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - |
| Bullpen pitcher | پیچر ذخیره | "The bullpen pitcher saved the game. " |
| Bullpen strategy | استراتژی استفاده از ذخیره ها | "Their bullpen strategy was brilliant. " |
| Tech bullpen | تیم فنی پشتیبان | "The tech bullpen solved the issue quickly. " |
| Bullpen culture | فرهنگ کار تیمی | "We promote a strong bullpen culture. " |
### نکات تکمیلی:
1. در دامداری: "Cattle bullpen" به محل نگهداری موقت گاوها اشاره دارد
2. در زندان ها: "Prison bullpen" به حیاط عمومی زندان گفته می شود
3. در روزنامه نگاری: "Reporter bullpen" به فضای کار مشترک خبرنگاران اشاره دارد
deepseek

"bullpen" بیشتر به معنای فضای کاری باز یا محل کار گروهی است که معمولا در دفاتر بزرگ ادارات آمریکایی وجود دارد. این فضا شبیه به فضای بازی است که در آن کارمندان بدون هیچ گونه پارتیشن یا دیوار کار می کنند و در دسترس هم هستند. در این فضا، میزها و صندلی ها عموما به گونه ای چیده می شوند که تعامل و همکاری بیشتری میان کارکنان ایجاد کند. این ساختار بیشتر در ادارات آمریکایی وجود دارد و باعث کاهش هزینه های جانبی مانند هزینه های سرمایش و گرمایش می شود و هم چنین از بروز فساد و رشوه جلوگیری می کند، زیرا همه امکان دارند به کار هم دیگر نظارت داشته باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر مفید بود لطفاً لایک بفرمایید. متشکرم.

منطقه گرم کردن در زمین مسابقه
بازداشتگاه
محل کار یا استراحت کارمندان جزء

بپرس