bull's eye

/ˈbʊlzˈaɪ//ˈbʊlzaɪ/

نقطه ی مرکزی هدف (که معمولا از چند دایره ی متحدالمرکز تشکیل یافته)، قلب هدف، جان هدف، گاو چشم، آماج، خال هدف، تیری که به خال هدف بخورد، تیر به هدف خورده، (مجازی) نیل به هدف، عدسی کوژ (برای تمرکز نور)، چراغ یا فانوس مجهز به این عدسی، آب نبات سفت و گرد، تیری که بهدف اصابت کند eyes s'bull

جمله های نمونه

1. his arrow hit the bull's-eye
تیر او درست به وسط هدف خورد.

2. The arrow flew off and hit the bull's eye.
[ترجمه گوگل]تیر پرید و به چشم گاو اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]تیر رفت و چشمش به گاو نر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can barely see the bull's eye from the shooting pad.
[ترجمه گوگل]من به سختی می توانم چشم گاو نر را از روی سکوی تیراندازی ببینم
[ترجمه ترگمان]به سختی می توانم چشم گاو را از محل شکار ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He hit the bull's eye at a hundred paces.
[ترجمه گوگل]با صد قدم به چشم گاو نر زد
[ترجمه ترگمان]او در صد قدمی چشمش به گاو نر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Your last remark really hit bull's eye, it was exactly right.
[ترجمه گوگل]آخرین اظهارات شما واقعاً به چشم گاو نر افتاد، دقیقاً درست بود
[ترجمه ترگمان]آخرین حرفی که زدی خال هدف بود، درست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He bull's eye in their argument with that witty retort.
[ترجمه گوگل]او در بحث آنها با آن پاسخ شوخ چشم گاو نر
[ترجمه ترگمان]او با این جواب زیرکانه نگاهی به مشاجره آن ها انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He hit the bull's eye and won the prize.
[ترجمه یارا] او به هدف زد و جایزه را برنده شد
|
[ترجمه گوگل]او به چشم گاو نر زد و برنده جایزه شد
[ترجمه ترگمان]چشمش به گاو نر افتاد و جایزه را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. John hit the bull's eye when he said the big question was one of simple honest.
[ترجمه گوگل]جان وقتی گفت که سوال بزرگ یک سوال ساده صادقانه است، به چشم گاو نر برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]جان وقتی گفت که این سوال بزرگ یکی از honest ساده است، به چشم گاو نر اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Democrats had made a bull's eye, and were jubilant.
[ترجمه گوگل]دموکرات ها چشم گاو نر ساخته بودند و خوشحال بودند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها چشم گاو را درست کرده بودند و شادمان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Watch for the bull's eye.
[ترجمه گوگل]مراقب چشم گاو نر باشید
[ترجمه ترگمان]مراقب چشم گاو باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A running heart is concentrated, as an arrow bowstring, with the bull's eye as its end - result.
[ترجمه گوگل]یک قلب در حال دویدن، به عنوان یک رشته کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن متمرکز است
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He threw the dart at the board and got a bull's eye.
[ترجمه گوگل]او دارت را به سمت تخته پرتاب کرد و یک چشم گاو نر گرفت
[ترجمه ترگمان]دارت مور را روی تخته پرتاب کرد و چشمش به یک گاو افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A running heart is concentrated, as an arrow off the bowstring, with the bull's eye as its end-result.
[ترجمه گوگل]یک قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک تیر از روی بند کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه ترگمان]قلب در حال دویدن متمرکز است، به عنوان یک پیکان از زه کمان، با چشم گاو به عنوان نتیجه نهایی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• central circle on a target; shot that hits a bull's eye; direct hit; central area targeted in a bombing raid; missile which hits the central area of a target; small circular window or opening

پیشنهاد کاربران

زدی تو خال!
bull's eye ( علوم نظامی )
واژه مصوب: خال هدف
تعریف: نقطه یا محل دقیقی که قرار است هدف واقع شود
هدف، سیبل

بپرس