1. She was jet-lagged, anxious and sick with bulimia.
[ترجمه گوگل]او جت لگ، مضطرب و مبتلا به بولیمیا بود
[ترجمه ترگمان]او از پرخوری خسته و خسته و بیمار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Sufferers from bulimia are prone to eating binges, followed by bouts of self-induced vomiting.
[ترجمه گوگل]مبتلایان به پرخوری عصبی مستعد پرخوری هستند و به دنبال آن حملات استفراغ ناشی از خود ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Sufferers از bulimia مستعد خوردن binges هستند و پس از آن با استفراغ ناشی از خود به دنبال آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Often women with bulimia repeat past patterns of behaviour in current relationships.
[ترجمه گوگل]اغلب زنان مبتلا به بولیمیا الگوهای رفتاری گذشته را در روابط فعلی تکرار می کنند
[ترجمه ترگمان]اغلب زنان با bulimia الگوهای گذشته رفتاری را در روابط فعلی تکرار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The eating disorders, anorexia, bulimia and compulsive overeating.
[ترجمه گوگل]اختلالات خوردن، بی اشتهایی، پرخوری عصبی و پرخوری اجباری
[ترجمه ترگمان]اختلالات تغذیه ای، پرخوری، پرخوری و پرخوری اجباری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The physical consequences of compulsive overeating, anorexia and bulimia can be severe and even fatal.
[ترجمه گوگل]عواقب جسمانی پرخوری اجباری، بی اشتهایی و پرخوری عصبی می تواند شدید و حتی کشنده باشد
[ترجمه ترگمان]پیامدهای فیزیکی پرخوری، anorexia و bulimia می تواند شدید و حتی مهلک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Most women with bulimia, particularly those with a history of anorexia, have a compelling desire to be thinner.
[ترجمه گوگل]بیشتر زنان مبتلا به بولیمیا، به ویژه آنهایی که سابقه بی اشتهایی دارند، تمایل شدیدی به لاغر شدن دارند
[ترجمه ترگمان]بیشتر زنان مبتلا به bulimia، به ویژه آن هایی که سابقه of دارند، تمایل جذابی دارند که لاغر شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Women with bulimia are often sensitive to minor changes in their body weight.
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به بولیمیا اغلب به تغییرات جزئی در وزن بدن خود حساس هستند
[ترجمه ترگمان]زنان مبتلا به bulimia اغلب نسبت به تغییرات خفیف در وزن بدن خود حساس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The bulimia, the morning sickness, her collapsing marriage and her jealousy of Camilla conspired to make her life intolerable.
[ترجمه گوگل]پرخوری عصبی، بیماری صبحگاهی، ازدواج در حال فروپاشی او و حسادت او نسبت به کامیلا توطئه کردند تا زندگی او را غیرقابل تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]پرخوری، مریضی صبحگاهی، ازدواج collapsing و حسادتش به کامی توطئه کرده بود تا زندگی او را تحمل ناپذیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The appropriate Anonymous Fellowships for anorexia, bulimia and compulsive overeating exist to help the primary spiritual recovery.
[ترجمه گوگل]فلوشیپ های ناشناس مناسب برای بی اشتهایی، پرخوری عصبی و پرخوری اجباری برای کمک به بهبود معنوی اولیه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]The مناسب ناشناس برای پرخوری، پرخوری و پرخوری اجباری برای کمک به ترمیم اولیه معنوی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Are bulimia and compulsive overeating the opposite of anorexia?
[ترجمه گوگل]آیا پرخوری عصبی و پرخوری اجباری مخالف بی اشتهایی هستند؟
[ترجمه ترگمان]پرخوری و وسواسی اجباری در مقابله با anorexia؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Women with bulimia are generally over-concerned about their shape and weight.
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به بولیمیا معمولا بیش از حد نگران شکل و وزن خود هستند
[ترجمه ترگمان]زنان با bulimia عموما نگران شکل و وزن خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Unlike anorexia nervosa, bulimia survives by disguise.
[ترجمه گوگل]بر خلاف بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی با پنهان کردن زنده می ماند
[ترجمه ترگمان]برخلاف anorexia nervosa، bulimia با تغییر قیافه جان سالم بدر برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Women with bulimia, particularly those with a history of anorexia, have often lost touch with a normal eating pattern.
[ترجمه گوگل]زنان مبتلا به بولیمیا، به ویژه آنهایی که سابقه بی اشتهایی دارند، اغلب ارتباط خود را با الگوی غذایی عادی از دست داده اند
[ترجمه ترگمان]زنانی با bulimia، به خصوص آن هایی که سابقه of دارند، اغلب با الگوی تغذیه عادی از دست داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She decides to seek medical help for bulimia, the nervous illness that has been dogging her marriage almost from the start.
[ترجمه گوگل]او تصمیم می گیرد برای بولیمیا، بیماری عصبی که تقریباً از ابتدا ازدواج او را تحت تأثیر قرار داده است، به دنبال کمک پزشکی باشد
[ترجمه ترگمان]او تصمیم می گیرد به دنبال کمک پزشکی برای bulimia، بیماری عصبی که ازدواجش را تقریبا از ابتدا در تعقیب قرار داده است، بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید