bulging


معنی: برجسته، بر امده، محدب

جمله های نمونه

1. bulging eyes
چشمان ورغلیده (بیرون زده)

2. bulging muscles
عضلات قلمبه سلمبه (پر از برجستگی)

3. Her pockets were bulging with presents.
[ترجمه گوگل]جیب هایش پر از هدایا بود
[ترجمه ترگمان]Her از هدایا بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jiro waddled closer, his belly bulging and distended.
[ترجمه گوگل]جیرو نزدیکتر رفت، شکمش برآمده و متورم شد
[ترجمه ترگمان]Jiro مثل اردک قدم می زد، شکمش بیرون زده بود و ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her bags were bulging with shopping.
[ترجمه گوگل]کیف هایش از خرید برآمده بودند
[ترجمه ترگمان]کیف ها با خرید از حدقه بیرون زده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They returned home with the car bulging with boxes.
[ترجمه سمیرا] آنها با اتومبیل پر از جعبه به خانه برگشتند.
|
[ترجمه گوگل]آنها با ماشینی پر از جعبه های بیرون زده به خانه برگشتند
[ترجمه ترگمان]با اتومبیل که از جعبه ها بیرون زده بود به خانه بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He showed off his bulging biceps.
[ترجمه گوگل]عضله دوسر برآمده خود را نشان داد
[ترجمه ترگمان]بازوهای bulging را از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His pockets were bulging with candy.
[ترجمه گوگل]جیب هایش پر از آب نبات بود
[ترجمه ترگمان]جیبش پر از شکلات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He shouted at his brother, his neck veins bulging.
[ترجمه صبا] او بر سر برادرش فریاد زد و رگ های گردنش برجسته شد
|
[ترجمه گوگل]در حالی که رگ های گردنش برآمده بود سر برادرش فریاد زد
[ترجمه ترگمان]او به برادرش فریاد زد، رگ های گردنش از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is 6ft 3ins with bulging muscles.
[ترجمه گوگل]او 6 فوت 3 اینچ با عضلات برآمده است
[ترجمه ترگمان]او ۶ فوت (۳ فوت)دارد و ماهیچه های برآمده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My pockets were bulging with loose change.
[ترجمه گوگل]جیب‌هایم از خرده‌فروشی شل شده بود
[ترجمه ترگمان]جیب های من از تغییر گشاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His bag was bulging with presents.
[ترجمه گوگل]کیفش پر از هدیه بود
[ترجمه ترگمان]کیفش از هدایا بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He fell heavily to the floor, his eyes bulging wide with fear.
[ترجمه گوگل]به شدت روی زمین افتاد، چشمانش از ترس بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]او به سنگینی روی زمین افتاد، چشمانش از ترس گشاد شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The BBC's archives are bulging with material.
[ترجمه گوگل]آرشیو بی بی سی پر از مطالب است
[ترجمه ترگمان]بایگانی اخبار بی بی سی از مطالب پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برجسته (صفت)
prime, master, striking, leading, protuberant, distinguished, outstanding, illustrious, dominant, bossed, prominent, eminent, bossy, gibbous, bulging, convex, bunchy, famous, predominant, egregious, noted, dome-shaped, kenspeckle, embossed, knobby, laureate, noticeable, overriding, palmary, stereometric, supereminent, torose

بر امده (صفت)
knotted, bouffant, protuberant, gibbous, bulging, verrucous, bulgy, pulvinate, excrescent, snaggy, protrusive, ridgy, verrucose

محدب (صفت)
protuberant, gibbous, bulging, bulgy, convex, pulvinate

تخصصی

[عمران و معماری] بادکردن
[ریاضیات] باد کردن
[پلیمر] برآمدگی، تحدب

انگلیسی به انگلیسی

• protruding, sticking out, swelling

پیشنهاد کاربران

از حدقه درآمده
متورم ، برآمده ، بیرون زده
Bulging eyes چشمای از حدقه بیرون زده
Bulging bruise برآمدگی کبودی
Bulging belly شکم برآمده
برجسته، ور قلمبیده
در پزشکی
فتق دیسک یا بیرون زدگی دیسک بین مهره ای
Swelling
Outwards
برجسته، ورقلمبیده
Exaple: bulging eyes
CENTRAL DISC PROTRUSION LEVELS THE LUMBAR NSPINE SHOWS ترجمه فارسی شود
sticking out like bulging eyes. . . . . برجسته یا بیرون زده
برجسته، متورم، بیرون زده
برجسته، متورم، ورقلمبیده، بیرون زده
sticking out
Bulging tire
وقتی کنار تایر باد می کند . . . به اصطلاح تایر ( قُر ) شده. . .

ورقلمبیده - برجسته - بیرون زده -
متورم، بالا آمده
برجسته
Sticking out
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس