1. light bulb
لامپ (برق)
2. the bulb of a syringe
بدنه ی سرنگ
3. the bulb of a thermometer
شکم (بخش برآمده ی) حرارت سنج
4. a flower bulb
پیاز گل
5. a tulip bulb
پیاز لاله
6. an onion bulb
پیاز (یا ریشه ی) پیاز
7. this light bulb needs renewing
این لامپ باید عوض شود.
8. a single light bulb glared in the center of the room
یک لامپ در وسط اتاق می درخشید (نور افشانی می کرد).
9. an electric light bulb
لامپ برقی
10. when the light bulb burned out, he grabbled for matches
وقتی که لامپ سوخت کورمال کورمال به جستجوی کبریت پرداخت.
11. i screwed the light bulb into the socket
لامپ برق را در سرپیچ پیچاندم.
12. to screw a light bulb in
لامپ برق را در محل خود پیچاندن
13. A single light bulb dangled from the ceiling.
14. The dim bulb of the bedside lamp cast a soft radiance over his face.
[ترجمه گوگل]لامپ کم نور چراغ کنار تخت درخشندگی ملایمی روی صورتش می تابید
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف چراغ کنار تخت، پرتو ملایمی بر چهره اش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The stairwell was lit by a single bulb.
[ترجمه گوگل]راه پله با یک لامپ روشن می شد
[ترجمه ترگمان]پلکان با یک لامپ روشن شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Can you take out the clear bulb and put a pearl one in?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید لامپ شفاف را بیرون بیاورید و یک مروارید در آن قرار دهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی یه لامپ روشن کنی و یه مروارید هم توش بذاری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. This type of bulb screws into the socket.
[ترجمه گوگل]این نوع لامپ به سوکت پیچ می شود
[ترجمه ترگمان]این نوع لامپ به داخل سوکت آن ها وارد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Cut each bulb in half vertically.
[ترجمه گوگل]هر لامپ را به صورت عمودی به نصف برش دهید
[ترجمه ترگمان]هر حباب را به صورت عمودی ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I think the bulb over the sink is going to go. It's been flickering all evening.
[ترجمه گوگل]فکر می کنم لامپ روی سینک می رود تمام غروب سوسو می زد
[ترجمه ترگمان]فکر کنم لامپ روی ظرفشویی قراره از بین بره تمام شب سوسو می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید