built

/ˈbɪlt//bɪlt/

معنی: ساخته
معانی دیگر: زمان گذشته و اسم مفعول فعل: build، ساخت، ریخت، ترکیب

بررسی کلمه

( verb )
• : تعریف: past tense and past participle of build.

جمله های نمونه

1. engines built to the order of the ministry
موتورهایی که طبق سفارش وزارت خانه ساخته شده اند

2. germany built up a powerful military machine
آلمان دستگاه نظامی نیرومندی به وجود آورد.

3. he built his house on a small elevation
خانه ی خود را روی بلندی کوچکی ساخت.

4. he built the house all by himself
او خانه را خودش به تنهایی ساخت.

5. she built her house on an eminence overlooking the city
خانه ی خود را بر یک بلندی مشرف به شهر بنا کرد.

6. they built many roads and dams
آنها راه ها و سدهای زیادی ساختند.

7. they built up these lands two years ago
در این زمین ها دو سال پیش ساختمان سازی کردند.

8. we built us a boat
(ما) برای خودمان یک قایق ساختیم.

9. a house built upon a hill
خانه ای که برفراز تپه ای ساخته شده است

10. a village built at the margin of a forest
دهکده ای که در کنار جنگل ساخته شده بود.

11. an economy built on oil
اقتصادی که بر پایه ی نفت بنا شده است

12. it is built along modern lines
به سبک جدیدی ساخته شده است.

13. japan successfully built up a modern capitalist economy
ژاپن با موفقیت یک اقتصاد نوین سرمایه داری به وجود آورد.

14. the inequalities built into that country's tax system
نابرابری های موجود در نظام مالیاتی آن کشور

15. the rioters built barricades of the stone of the streets
شورشیان با سنگ های کف خیابان سنگر ساختند.

16. the romans built many aqueducts
رومی ها آبگذرهای فراوانی ساختند.

17. they have built dams to irrigate the desert
به منظور آبیاری صحرا سد سازی کرده اند.

18. his house is built on a hillside
خانه ی او کنار تپه بنا شده است.

19. the bookcase was built into the wall
جا کتابی را در داخل دیوار ساخته بودند.

20. the houses were built on ascending levels on the slope of the hill
خانه ها در سطوح فرازنده بر شیب تپه ساخته شده بودند.

21. their nests are built of straw
لانه های آنها از کاه ساخته شده است.

22. a bridge that is built on stable foundations
پلی که بر پایه محکم بنا شده است

23. they partitioned the land and built houses in it
آنها زمین را تفکیک کردند و در آن خانه ساختند.

24. i proposed that another school be built
پیشنهاد کردم که یک مدرسه ی دیگر هم ساخته شود.

25. he occupies a house which his grandfather built
او در خانه ای زندگی می کند که پدر بزرگش ساخت.

26. they tore the old house down and built a new one
خانه ی قدیمی را خراب کردند و یک خانه ی تازه ساختند.

27. Houses in this part of the country are built of flint.
[ترجمه گوگل]خانه ها در این قسمت از کشور از سنگ چخماق ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]خانه ها در این قسمت از کشور از سنگ چخماق ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. That is the house which I built.
[ترجمه گوگل]آن خانه ای است که من ساختم
[ترجمه ترگمان]این خانه ای است که من ساخته ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The house is built on the site of a medieval prison.
[ترجمه گوگل]این خانه در محل یک زندان قرون وسطایی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این خانه در محل یک زندان قرون وسطایی بنا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. The temple was built about 206 B. C.
[ترجمه گوگل]این معبد در حدود 206 قبل از میلاد ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]معبد در حدود ۲۰۶ B ساخته شد ج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساخته (صفت)
made, artificial, forged, built, constructed, created, manufactured, produced, hypocritical, faked, ready-made, wrought

انگلیسی به انگلیسی

• constructed
built is the past tense and past participle of build.
if you say that someone is built in a particular way, you are describing the kind of body they have.

پیشنهاد کاربران

این کلمه شکل سوم فعل build هست
در بعضی موارد هم می تونه به جای ساخته شده معنی " تعبیه شده " هم بده
هیکل
Well built خوش هیکل
Average builtهیکل متوسط
You are built
بدنت ورزیده هست
ساخته شده
Made
قبلاً ساخته شده
ساخته شده بود

Present perfect of build
مصنوع، مورد ساخت وساز قرار گرفته
بهره گرفت
درست کردن

تعبیه شدن
مترادف. Make
was built
به گونه ای ساخته شده بود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس