builder

/ˈbɪldər//ˈbɪldə/

معنی: سازنده، خانه ساز
معانی دیگر: انسان یا حیوان سازنده، کسی که کارش ساختن بنا می باشد، بساز و بفروش، مهراز، معمار، گلیگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone or something that builds, esp. one who constructs or is involved in the construction of houses or buildings.

جمله های نمونه

1. if the builder places the first brick off plumb. . .
خشت اول چون نهد معمار کج . . .

2. The builder of the manor house is a direct ancestor of the present owner.
[ترجمه گوگل]سازنده خانه عمارت جد مستقیم مالک فعلی است
[ترجمه ترگمان]سازنده خانه اربابی یکی از اجداد مستقیم صاحب فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The builder looked at me as though I was barking mad.
[ترجمه گوگل]سازنده طوری به من نگاه کرد که انگار دارم دیوانه پارس می کنم
[ترجمه ترگمان]سازنده آن طوری به من نگاه کرد که انگار دیوانه وار پارس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her father was a builder in Birmingham.
[ترجمه گوگل]پدرش یک سازنده در بیرمنگام بود
[ترجمه ترگمان]پدرش یک سازنده در بیرمنگام بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We got a local builder to do the work for us.
[ترجمه گوگل]ما یک سازنده محلی گرفتیم که کار را برای ما انجام دهد
[ترجمه ترگمان]ما یک سازنده محلی برای انجام این کار برای ما به دست آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He makes a good living as a builder.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سازنده امرار معاش خوبی می کند
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سازنده به خوبی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We told the builder to finish the job as quickly as possible. Ask sounds a little more polite:He asked me to phone back.
[ترجمه گوگل]به سازنده گفتیم هر چه سریعتر کار را تمام کند سؤال کمی مؤدبانه تر به نظر می رسد: او از من خواست که به تلفن برگردم
[ترجمه ترگمان]ما به سازنده گفتیم که کارش را هرچه زودتر تمام کند از من کمی مودبانه پرسید: او از من خواست که تلفن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Employing the wrong builder can be a horribly expensive mistake .
[ترجمه گوگل]استخدام سازنده اشتباه می تواند یک اشتباه وحشتناک گران باشد
[ترجمه ترگمان]employing اشتباه میتونه یک اشتباه وحشتناک باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was apprenticed to a builder when I was fourteen.
[ترجمه گوگل]در چهارده سالگی نزد یک سازنده شاگرد شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی چهارده سالم بود من در خانه یک سازنده کار می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's best to find a builder through personal recommendation.
[ترجمه گوگل]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است یک سازنده از طریق توصیه شخصی پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The builder reckons 15 man-hours for the job.
[ترجمه گوگل]سازنده برای این کار 15 ساعت کار در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]بنا به تصور سازنده ۱۵ ساعت کار برای این شغل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The job was costed by builder at about $ 1500.
[ترجمه گوگل]این کار توسط سازنده در حدود 1500 دلار هزینه شد
[ترجمه ترگمان]این شغل توسط سازنده در حدود ۱۵۰۰ دلار خرج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The builder gave an approximate cost for fixing the roof.
[ترجمه گوگل]سازنده هزینه تقریبی برای تعمیر سقف داد
[ترجمه ترگمان]سازنده یک هزینه تقریبی برای تعمیر سقف ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The builder had a commitment to finish the work on time.
[ترجمه گوگل]سازنده تعهد داشت که کار را به موقع تمام کند
[ترجمه ترگمان]این بنا یک تعهد برای اتمام کار در زمان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He worked as a builder in Chicago and remitted half his monthly wage to his family in the Philippines.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سازنده در شیکاگو کار می کرد و نیمی از دستمزد ماهانه خود را به خانواده اش در فیلیپین پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سازنده در شیکاگو کار می کرد و نیمی از حقوق ماهانه خود را به خانواده خود در فیلیپین پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

خانه ساز (اسم)
builder, mason

تخصصی

[نساجی] نگهدارنده - ماده تعاونی افزاینده قدرت پاک کنندگی صابون - دستگاه سازنده - دستگاه شیب دهنده دو سر بوبین حاوی نیمچه نخ در ماشین فلایر

انگلیسی به انگلیسی

• constructor, one who builds; application to build a customized glossary to be used in babylon-pro
a builder is a person whose job is to build houses and other buildings.
you can refer to someone who builds bridges, canals, ships, and so on as a bridge builder, canal builder, or ship builder.

پیشنهاد کاربران

نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇬🇧 :
∆ آفرا ⟡ آفرای این نگاره، هنرمندی چیره دست است.
∆ سازگر ⟡ سازگر این نوشتار، نویسنده ای چیره دست بود.
∆ سازنده ⟡ سازنده این پیکره، از هنرمندان نامی بود.
...
[مشاهده متن کامل]

∆ سازا ⟡ سازای این پیکره، مهندسی چیره است.
∆ نوآ ⟡ نوآی این دستگاه، پژوهنده ای پویا بود.
∆ پیرا ⟡ پیرای این دستاورد، مهندسی نام آور است
∆ پدیدآر ⟡ پدیدار این اندیشه نو، دانشمندی ژرف نگر است.
∆ آرد ( آورنده ) ⟡ آرد این شیوه، پژوهنده ای نوآور است.
∆ نگارگر ⟡ نگارگر این شیوه نوین، اندیشمندی نوجو است.
∆ پدیدآور ⟡ پدیدآور این نوشتار، نویسنده ای چیره دست بود.
∆ آفرینا ⟡ آفرینای این دیدگاه، پژوهنده ای پیشتاز بود.
∆ سازمند ⟡ سازمند این پژوهش، دانشوری کوشا بود.
∆ آفرینگر ⟡ آفرینگر این روش، دانشوری پیشرو است.
∆ سازور ⟡ سازور این ساختار، مهندسی کاردان بود.

سازنده ( کسی که ساختمان می سازد، معمولاً به عنوان شغل ) اسم.
The builder constructed a beautiful house on the hill
بساز و بفروش ( کسی که خانه ها یا ساختمان هایی را برای فروش می سازد ) اسم.
...
[مشاهده متن کامل]

The builder is developing a new housing complex
بنا ( کسی که با آجر و مصالح ساختمان می سازد ) اسم.
The builder carefully laid each brick
سازنده ( در معنای عام، کسی یا چیزی که چیزی را ایجاد می کند یا توسعه می دهد ) اسم.
He is a relationship builder

به معنی بهترین دوست و یا دوست پسر هم هست
builder ( شیمی )
واژه مصوب: بهساز
تعریف: نوعی افزودنی که در شوینده ها به کار می رود تا قدرت تمیزکنندگی عاسف ( عامل سطح فعال ) را افزایش دهد
پیمانکار
معمار سازنده
گیلیگر

بنا، کارگر ساختمانی
سازنده

بپرس