مثل چشم حشرات که بیرون زده و ورقلمبیده است
فرار کردن / سریع در رفتن
وقتی پلیس رسید، فوراً فرار کردند.
- - -
... [مشاهده متن کامل]
چشمها از تعجب/ترس بیرون زدن
چشمهایش از دیدن روح از حدقه بیرون زد.
- - -
کیف اضطراری ( وسایل بقا )
هر سربازی یک کیف اضطراری برای مواقع بحرانی همراه دارد.
- - -
با عجله از ( جایی ) رفتن
بیا از این مهمانی برویم، خیلی کسل کننده است.
- - -
کسی را شوکه کردن ( چشمهایش از تعجب بیرون بزند )
حقه ی شعبده باز همه را شوکه کرد.
چشم وزغی - چشم قلمبه
◀️ Did prince Akeem battle bug - eyed burglars
◀️ Did prince Akeem battle bug - eyed burglars
دارای چشمان ورقلمبیده